شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی (ع)
اصل این است غیر ازین هم نیست
هرکسی با تو نیست آدم نیست
عالم الغیب! جز تو اعلم نیست
عالِمی بر علوم عالَم نیست
تو نباشی جهان منظم نیست
ذرّه ام شمس آشکارم کن
درّه ام کوه استوارم کن
مثل تمار بی قرارم کن
با سرِ دار سازگارم کن
حدّ من گرچه نخل میثم نیست
ای اَبَر مرد قهرمان حیدر
اُسوهء رزم افسران حیدر
جنگجوی خدانشان حیدر
موقع جنگ , در جهان حیدر!
هیچ کس مثل تو مصمم نیست
پتک پولاد پیکری احسنت
شیر نر! عشق اشتری احسنت
هجمه های مکرری احسنت
قالع باب خیبری احسنت
قلعه اندازهء تو محکم نیست
مرهب افکن عذابشان کردی
مرحبا مرد , آبشان کردی
پیر دریا سرابشان کردی
خوب کردی خرابشان کردی
با شما در دل نبی غم نیست
ترس دارد یهود از تیغت
صاعقه جلوه بود از تیغت
رعد آمد فرود از تیغت
حق چه شعری سرود از تیغت
ضرب شمشیر سرکشت کم نیست
سجده ام قبلِ قبله رو به شماست
هرکسی بندهء تو شد با ماست
نجفت آرزوی عرش خداست
از ضریحت بپرس کعبه کجاست
بی تو آن خانه که مکرم نیست
قلم این بند را نوشت, افتاد
به تو زیبا, به غیر, زشت افتاد
روی دامان تو سرشت افتاد
زیر ایوان تو بهشت افتاد
با شما حرفی از جهنم نیست
عماد بهرامی