یا فاطمه الزهرا(س)
ای به قربان دل از غصهها آکندهات
چند وقتی هست دلتنگم برای خندهات
مطمئناً فاطمه شأنت اگر مخفی نبود
هر کسی یک جلوه میدید از تو میشد بندهات
فتنه غصب فدک را خطبهات مغلوب کرد
صدهزاران آفرین بر پاسخ کوبندهات
قدر یک ارزن نمیارزد عبادات همه
با وجود آن عبادت کردن ارزندهات
با قیامت شیعه راه افتاد دنبال علی
تا قیامت هست باقی نهضت پایندهات
خلق را نفرین مکن یا رحمه للعالمین
قهر کردن نیست ای بانوی من زیبندهات
میشود با دیدن تو ماجرا را حدس زد
آتش از بس بوده حتی سوخته روبندهات
روزگارم شد سیاه ای حضرت خورشید من
سایهای افتاده روی چهره تابندهات
نزد پیغمبر من از رویت خجالت میکشم
یا رسوالله! میبخشی شدم شرمندهات
آن که با یکدندگی میخواست در را وا کند
آنقدر که پافشاری کرد آخر دندهات …
بعد عمری دستگیری این کبودی غلاف
نیست حق دستهای خیّر و بخشندهات
اشک زینب را که دیدی زود گفتی دخترم
گریه کن بهر مصیبتهای در آیندهات
روز عاشورا بگو ای زینت دوش نبی
دست که از روی مرکب بر زمین افکندهات؟!
آرش براری