آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را
انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را
ای نفس مطمئنهء جامانده از حسین!
خواندی چنین برای که “والعادیات” را؟
از صبح تا به شام فقط نوحه می کنی
این زخم های کهنه و درد بیات را
باری شده به شانهء تو گریه لرزه ها
اشکت به هم زده جرَیان فرات را
داری دعا برای تمام بنی اسد
چون عمه جان که کرده دعا آن دهات را
مولا به حق ناحیه ای که مقدس است
در دست خالیم بده برگ برات را
رضا دین پرور