شعر گودال قتلگاه

چقدر شعله ور است

مانده ام توی کار این دنیا که چرا حرفهات بی اثر است ؟!

توی این آسمان تنهایی چه کسی از شما غریب تر است ؟!

 

مثل بابات حیدر کرار حرفهایت به گوش کوفه نرفت

ول کن این قوم بی وفا را چون گوش این مردم از قدیم , کر است

لحظه ی رفتنت که یادت هست قول دادی که زود برگردی

خواهرت با دو چشم گریانش توی خیمه هنوز منتظر است

 

چه بلایی سر تو آوردند ؟! جسم پاکت به روی خاک افتاد

به گمانم که مادرت زهرا از همین اتفاق خون جگر است

 

توی گودال قتلگا حالا مادری می رسد سراسیمه

بین این های و هوی دشمن ها او به دنبال جسم یک پسر است

 

درد دل کن به روی نیزه کمی حرف هایت برام تسکین است

تو که از این دلم خبر داری , از غم تو چقدر شعله ور است

جواد پیشنماز

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا