دستهبندی نشده
عزیزم حسین
اینکه هنوز پشت درم اینکه سائلم
یعنی بزرگواری تو هست شاملم
چشم ات گرفت چشم مرا در مقام اشک
ناقابلم اگرچه، نشستی مقابلم
آنقدر در اتاق خودم روضه خوانده ام
گاهی حسین میشنوم از وسائلم
من با دلم چقدر برای تو سوختم
دلخوش به این امید بیایی به محفلم
گفتم به عشقِ اُم بنین بعد مُردنم
هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم
محکم اگر برای تو بر سینه میزنم
مشغول گردگیری آئینه ی دلم
قبله نمای قلب من اصلا به سمت توست
یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم
هرچه برای توست برایم مقدس است
من عاشق علامت و طبل و شمایلم
ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود
دنبال یک نشانه میان مقاتلم
از بس برای تشنگی ات گریه کرده ام
از روضه ی گرسنگی ات حیف غافلم
شعر از گروه “یا مظلوم”