شعر شهادت حضرت معصومه (س)
یا فاطمه المعصومه
بانوان اهل قم با احترام
حلقه دور محمل بانو زدند
تا نلرزد قلب خاتون حجاز
مردها در محضرش زانو زدند
گرچه سرگرد دیار غربت است
ذره ای از شوکت او کم نشد
موقع وارد شدن در شهر قم
پشت دروازه معطل هم نشد
هم برادر هم برادرزاده اش
از مدینه از خراسان آمدند
تا که در غربت نماند بر زمین
موقع تدفین شتابان آمدند
کاش وقت دفن زینب هم کسی
از برادر زاده ها می آمدند
کاش عباس و حسین و قاسم و
اکبر از کرببلا می آمدند
هر چه باشد خواهر عباس بود
لحظههای احتضارش دوستداشت
جای بستر بردنش در آفتاب…
سر به زانوی حسینش میگذاشت
دست ها را روی سینه جمع کرد
یاد گودال و نفس های حسین
شکل قتل صبر مقتل جان سپرد
خواهر مظلوم و تنهای حسین
علیرضا وفایی خیال