شعر وفات حضرت خدیجه (س)
غمخوار پبمبر شدنت فایده دارد
محبوبه ی داور شدنت فایده دارد
اسلام توانمند شد از سیم و زر تو
بانوی توانگر شدنت فایده دارد
گر فاطمه شد دختر تو, معجزه ات بود
شک نیست که مادر شدنت فایده دارد
گیرم که ملامت بکند طایفه,اما
در نزد خدا سر شدنت فایده دارد
از خانه ی تو عطر گل یاس می آید
الحق که معطر شدنت فایده دارد
بر غربت پیغمبر خود اشک فشاندی
حال غم و مضطر شدنت فایده دارد
در راه نبی بود همه برگ و برت سوخت
خشکیده و پر پر شدنت فایده دارد
ای رونق اسلام, ز جود و ز وجودت
ای شاعره ای که شده تکبیر سرودت
با عشق فراهم شده آسایش احمد
در خانه شدی مایه ی آرامش احمد
تاریک نشد خانه تو هیچ زمانی
روشن شده چون روز, شب از تابش احمد
ای مادر زهرا, مرو از پیش پیمبر
تو رد مکن این خواسته و خواهش احمد
چشمان نبی ملتمست بود بمانی
لبریز شده دامنه ی بارش احمد
گفتی که عبا را بدهد توشه ی قبرت
مشمول شدی بر کرم و بخشش احمد
از عرش کفن داده خداوند برایت
ای جان نبی جان جهانی به فدایت
وقتی ز نبی مامن و کاشانه گرفتند
یاران وفادار هم از خانه گرفتند
پروانه صفت طوف سر شمع که بودی
از شمع, چرا رونق پروانه گرفتند
تو مادر ایمانی و دزدان قبیله
عنوان تو را نیز غریبانه گرفتند
رفتی و ندیدی که گل یاس نبی را
با ضربه ی پا از در گلخانه گرفتند
خوش بود به یک شانه کشیدن سر زینب
صد حیف که این دلخوشی از شانه گرفتند
تا رفتی و تا دور شدی رفت شکیبت
برگشت به آغوش تو زهرای غریبت
قاسم احمدی