شعر مدح امام حسن (ع)

خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد
به سینه ی اَحدی دستِ رد نخواهی زد

گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی
عزیزفاطمه! ازبس که دست و دلبازی

شعر روضه حضرت علی اکبر (ع)

از پسرها جگر درست شده

از جگرها پسر درست شده

چقَدَر باغبان خمیده تا

پیش چشمش ثمر درست شده

شعر مدح امیرالمؤمنین

لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد
یاد از خال رخ حضرت مولا می کرد

عالمی بود اگر, عین عدم بود و فقط
مرتضی بود که با دست خود ابدا می کرد

شعر مناجات با خدا

دوباره آمده ام, گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم

به صد امید به سوی تو روی آوردم
به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم

شعر مناجات با خدا

الهی چه می خواهی از بنده ات؟
که یک عمر بوده ست شرمنده ات

الهی شکسته پر و بال من
به هم ریخته حال و احوال من

شعر مناجات و روضه سیدالشهدا (ع)

قول خوب است  قول مردانه
قول هایی   شبیه افسانه
نه فقط قول  عزم جانانه
پای تو سوختن  چو پروانه

مدح حضرت خدیجه (س)

گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است
یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد, بس است

مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست
هم نشین رحمهٌللعالمین باشد بس است

شعر مرثیه حضرت خدیجه (س)

مرغ دل ما میل بال و پر زدن کرد
یعنی اویس این بار هم یاد قرن کرد

جَبری میان سوختن با پر زدن نیست
پروانه از اول هوای سوختن کرد

شعر روضه حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س)

زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه (س)

زنی که خواست مردش”رَحمهٌ للعالمین”باشد
سزاوار ست در القابَـــش “أمُّ المؤمنین”باشد

مُحمّد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود
از اوّل خانه ی پُر برکت او مَهـدِ دین باشد

شعر مدح حضرت خدیجه (س)

تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی

خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمه ی کوثر, بهشتی در زمین باشی

شعر وفات حضرت خدیجه (س)

ای وجودت همه ایمان خدا
ای بدهکار دو چشمت دریا
ای به ظاهر جلواتت بانو
ای به سجاده تمامت حوراء

دکمه بازگشت به بالا