ماهت آغاز شد و غرق در احسان شده ام
سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام
عبد فرار توام راه بده برگردم
سر به زیر آمده ام, سخت پشیمان شده ام
تو رو میخوام برا دلم
منو میخوای برای چی؟
هنوز به پام صبر میکنی؟
منتظری به پای کی؟
شیر خدا حضرت حیدر مدد
یار نبی اول و اخر مدد
فخر کند بر تو خدای جلی
ذکر تمام انبیا یا علی
پیش بلا تا که تو هستی سپر شاه
خم نشود از غم و غصه کمر شاه
دخل و اُمورات پدر دست پسر هست
سائل الطاف توایم ای پسر شاه
نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر
کسی که گشته به سلطان عشق هم,دلبر
اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا
خُمار چشم سیاهش خُم و می و ساغر
گفته بودم که دیر یا زود از
راه می ایی و مرا با خود
بعد یک سال و نیم خون گریه
میبری تا وصال خود, تا خود
بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم
حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم
بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید
آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم
من نگاهم نگاهِ بر راهم
ناله ام گریه های بی گاهم
حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم
من بریده بریده ام آهم
لحظه ها لحظه های آخر بود
آخرین ناله های خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده ای تر بود
چقدر سینه اش مکدر بود
تویی جناب سلیمان و عالمی مورت
پیمبران الهی مطیع دستورت
زیادی است زیادی به روی سر آقا
همان سری که نباشد میان آن شورت
ماییم و اعتکافِ علی,سیزده شب است
حجاجِ در طوافِ علی,سیزده شب است
دلبسته در کلافِ علی,سیزده شب است
مست میِ مُضاف علی,سیزده شب است
جای دارد که به یُمنِ قدمش در کعبه
جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه
اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگذاشت
اولین بار که پا زد به زمین در کعبه