اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده , مُلک خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشت قباله و سندش یک سر جداست
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
خیلی گران تمام شده , مُلک خون بهاست
هرگوشه زین دیار اگر هیئتی بپاست
پشت قباله و سندش یک سر جداست
درعلقمهآه از دل ِ ریش نکش
آرامشخیمه را به تشویش نکش
اینتیرسه شعبه مخبرحرمله است
انقدرتو حرف مشک را پیش نکش!
وحید قاسمی
همان امام غریبی که شانه اش خم بود
به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود
میان صحن حسینیه ی دو چشمانش
همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود
پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات
دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات
جانی بده دوباره… به من نه به دخترت
تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات
تکیه بهوفای ما نکن آقا جان
گریهتو برای ما نکن آقا جان
بهر فرجتخودت بیا کاری کن
دل خوش بهدعای ما نکن آقا جان
گر جگر خشک شود, خشکی لب ها حتمی ست
رفتن ناله ی لب تشنه به بالا حتمی ست
آب اگر یافت نشد, مرگ ربابِ بی شیر
بر سر درسِ جگر سوز الفبا, حتمی ست
اگر چه بی کس و تنها اگر چه غم زدهایم
همیشه از تو فقط با دروغ دم زده ایم
تو گرم آمدنی , بی خبر که ما بی تو
قرار جمعه ی این هفته را بهم زده ایم
بار دیگر قلب مهدی غم گرفت
همچو مولا ,قلب زینب هم گرفت
یاد آن روزی که ویران شد بقیع
در جنان, حیدر به سر ماتم گرفت
محمدمهدی عبدالهی
بر درب حرم داشت لگد میزد , حیف
در بر سپرم داشت لگد میزد , حیف
از بین لگدها لگدی کشت مرا
محسن پسرم داشت لگد میزد , حیف
مهدی زراعتی
مُرید معرفتت گشته اند عرض و سماء
دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو
به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق
چقدر فخر نماید به تو برادر تو
گفتند نوکران حسینی به صف شوند
ما با دعای مادر سادات پا شدیم
قالو بلا زبان غلامان کوی توست
شاهد همین که مست ز جام شما شدیم
نیمه ی شببود و در بیت امام
غرق در حقزاده ی خیر الانام
در میان سجدهگاه اطهرش
واله ازانوار ذات داورش