ای روی تو شبیه جمال ابالحسن
وی خوی تو مثال کمال ابالحسن
آوردن قیافه شناسان روا نبود
سیمای توست وجه جمال ابالحسن
ای روی تو شبیه جمال ابالحسن
وی خوی تو مثال کمال ابالحسن
آوردن قیافه شناسان روا نبود
سیمای توست وجه جمال ابالحسن
پرده ای کان در برابر داشتند
وقت آمد پرده را برداشتند
ساقی ای با ساغری چون آفتاب
آمد و عشق اندر آن ساغر شراب
محتاج باده ی صنمم از ثمن مگو
حرفی ز حرمت می و مسکر به من مگو
خواهم جدا شوم زجهان از محن مکن
با من به جز ز دلبر من بوالحسن مگو
وقتی که کمی لقمه حرامی باشد
فرزندطبیعتا جزامی باشد
یانطفه اگرکمی شودمشکل دار
فرزندشود به بی حیایی ناچار
ما را در آسمان تولا رها کنید
در راه عشق آل پیمبر فدا کنید
کوری چشم دشمن مولای آفتاب
ما را غلام حضرت هادی صدا کنید
قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست
مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست
بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست
مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست
ز هر پستی و شر آکنده ای تو
خدا را نه…به شیطان بنده ای تو
اگر با آل حیدر( علیهم السلام)در بیفتی
بدان گور خودت را کنده ای تو
هاشم طوسی
ویـرانه نه آن است که در شـهـرِ دمـشق است
ویـــرانـه دلِ مـاسـت کـه بـیگانه عشق است
ویــــرانـه نـخـوانـیـد که مِیخانه عشق است
مِــیــخانـۀ دیــوانـگی و وادیِ عــشــق اسـت
همواره از چشم تو لبریزم عزیزم
با تیر و مشک تو گلاویزم عزیزم
یک علقمه می سازم از چشمانم آنگاه
در مشک خالیت آب می ریزم عزیزم
اکبر رشیدی
مادر چه شد که باز نگشتی به خیمه ها
دیدی که شیر خوار خدا گریه میکند؟!
یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه میکند
ای ماه تمامِ از همه بهتر من
ای مهرمدام, سایه ی بر سر من
من سیدم ومادر سادات تویی
آه ای همه افتخار من مادر من
سیدعلی لواسانی
من آمده ام که ردتان را بزنم
در نقض حدود , حدتان را بزنم
از فضل الهی تبری می خواهم
تا ریشه ی هفت جدتان را بزنم
رحیم سیدعلی لواسانیسجادی