آن‌کس که سر به سوره‌ی کوثر نمیزند

آن‌کس که سر به سوره‌ی کوثر نمیزند
گویا که لب به باده و ساغر نمیزند

باور نمیکنم که مرا هم خریده است
او دست رَد به سینه‌ی نوکر نمیزند

بزرگیم, روحیم, تن نیستیم

بزرگیم, روحیم, تن نیستیم
همین دست و پا و بدن نیستیم

تجلى اسماء ربیم ما
در این “خویش تن”,خویشتن نیستیم

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می کنم
هر چه دارم یا ندارم را نثارت می کنم

تو قتیل گریه ای, پس من برای گریه ام
دیده ام را وقف چشم اشک بارت می کنم

لب گشودی… علی انگار به منبر رفته

لب گشودی… علی انگار به منبر رفته
خواندن خطبه ات از بسکه به حیدر رفته

چادر سوخته و خاکیتان ارثی بود
حتم دارم به همان چادر مادر رفته

آیه ی انا فتحنای قیام کربلا

آیه ی انا فتحنای قیام کربلا
آیت الله معظم سید ارض و سما
حضرت ذخرالحسین آیینه لطف خدا
یابن قتال العرب یابن علی المرتضی

والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر

والا علی اکبر
زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر

باد موافق را
با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر

بیرون دویدم تا ز خیمه, گریه کردم

بیرون دویدم من ز خیمه, گریه کردم
رأس تو را دیدم به نیزه, گریه کردم

دنبال طفلان حرم تنها دویدم
بعدِ تو یک روز خوش از دنیا ندیدم

از آن همه سپاه فقط آه مانده است

از آن همه سپاه فقط آه مانده است
بر زینب اشک های شبانگاه مانده است
خواهر ببین که بی تکیه گاه مانده است
قدری نفس بزن چقدر راه مانده است

ای خاطرات جمعه ها ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها ای مهربانم
تنها غریب آشنا ای مهربانم
از ابتدای خلقتم بستم دخیلی
نذر تماشای شما ای مهربانم

هر کس که بر سرش زده با عشق سر کند

هر کس که بر سرش زده با عشق سر کند
باید هواى داشتن دردسر کند

باید هر آنکسى که پى وصل میرود
تا مرز سوختن بتواند خطر کند

دامن زلف تو در دست صبا افتاده

دامن زلف تو در دست صبا افتاده
که دل خسته ام اینگونه ز پا افتاده

گرچه سر نیزه گرفته است سرت را بر سر
پیکرت روی تن خاک رها افتاده

روشنگر است ناله پشت شرارها چون آفتاب در همه روزگارها

روشنگر است ناله پشت شرارها
چون آفتاب در همه روزگارها

روشن تراست ازهمه ی روزها شبش
شب دیدنی ست جلوه شب زنده دارها

دکمه بازگشت به بالا