شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

زیر باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

مثل هر شب منم نمک گیرت

باز مهمان هیئتم امشب

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

ما سائل لطف فراوان خدیجه
از کودکی خوردیم از نان خدیجه
در راه دین داده همه دار و ندارش
اسلام شد مدیون احسان خدیجه

شعر مناجات با خدا

اگر بناست رحمت کسی به ما کمک کند

خدا کند که زودتر خود خدا کمک کند

 

ضیافت کریم ها که بی گدا نمی شود

کرم کن و بگو کسی به این گدا کمک کند

شعر مناجات با خدا

ای آنکه گشودی به رویم باز دری را
خرج منِ آلوده نمودی نظری را

شرمنده تر از نوبت قبل آمدم ای وای
دیدی ز من آیا تو گرفتارتری را

شعر روضه حضرت علی اکبر(ع)

دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
لب گشا, لبخند تو, دفعِ بلاها مى کند

کاش مى ماندى کنارم خوش قد و بالاى من
خیمه از وقتى که رفتى فکر فردا مى کند

شعر مناجات با خدا

گاهی برای عرض ادب یک وضو خوش است
گاهی به پیشگاه خدا گفتگو خوش است

هر چند عشق اهل مناجات دائمیست
گاهی مرور سوره و آیات او خوش است

شعر وفات حضرت خدیجه(س)

مصطفی ممدوح,مداحش خداست
لیک مداح خدیجه مصطفاست
آنکه دامادش علی مرتضاست
دختر او حضرت خیرالنساست

شعر وفات حضرت خدیجه (س)

غمخوار پبمبر شدنت فایده دارد

محبوبه ی داور شدنت فایده دارد

 

اسلام توانمند شد از سیم و زر تو

بانوی توانگر شدنت فایده دارد

شعر مناجات با خدا

دورهم جمعند هرشب دلبر و دلدارها
خوش به احوال پریشان همه بیدارها

توبه کردم هی شکستم توبه ها را پشت هم …
خسته ام من از خودم ازینهمه تکرارها

شعر مناجات با خدا

دیگر مجال حرف و سخن هم نمانده است
حالی برای ناله زدن هم نمانده است

صحرای معرفت که پر از یاس و لاله بود
گشته کویر خشک, چمن هم نمانده است

شعر مناجات با خدا

مهر حسین روشنی جان مؤمن است
گریه بر او نشانه ایمان مؤمن است
شب در نماز روضه به معراج میرود
تسبیح اشک سجده پنهان مؤمن است

شعر مناجات با خدا

ببخش اگر برای کار تو ثمر نداشتم
هوای عشق داشتم , ولی جگر نداشتم

برای راهت ای گلم تمام هستی دلم
همین دو قطره اشک بود و بیشتر نداشتم

دکمه بازگشت به بالا