کوبنده در کیست گنه کار تر از من
سربسته بگو کیست گرفتار تر از من
با بیم وامید آمدم امشب سر سفره
با این که کسی نیست سبکبار تر ازمن
ای دل بیچاره گره وا نشد
پَرسه مزن تا شب احیا نشد
توبه اَت ایدل به وفا بند نیست
عیب ز درگاه خداوند نیست
وقتی مَثَل نداشت رخ بی مثالها
باید سرود شمّه ای از خطّ و خالها
این ذهنِ بسته راه به جایی نمی برد
حتی به ذرّه ای ز تمام خصالها
بر درد دست بسته ام درمان ندارم
جایی بجز این گوشۀ زندان ندارم
می خواست دشمن از علی چیزی نگویم
بالاتر از این دردِ بی درمان ندارم
بنام نامیِ أحد, نامه شروع میکنم
برابرِ خدای خود, باز خضوع میکنم
نماز عشق میکنم اقامه با حضورِ دل
همینکه خالصانه بر درش خشوع میکنم
ما از دعای خیر به هیئت رسیدهایم
از دولتِ حسین به عزت رسیدهایم
هیئت تمام زندگی ما غریبهاست
با پرچم حسین به قدرت رسیدهایم
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
ای مدینه همۀ هستم رفت
آفتاب حرم از دستم رفت
در حرم نور دو عینم گم شد
ماهتاب حسنینم گم شد
آنکه ترا جدا شده از آتش آفرید
اصلاً ترا برای مباهاتش آفرید
خالق برای زینتِ چشمِ جمال خود
حوریّه خلق کرد ز نور جلال خود
اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است
نور تو با نور خدا فرقی ندارد
نزد خدا او با شما فرقی ندارد
وقتی که صحبت از حسن باشد چه زیباست
پس عسگری با مجتبی فرقی ندارد
با دلِ سوخته تر , در نظرت خوب ترم
سر بزیر آمدم و نزد تو محجوب ترم
دردمندانه تر از طولِ تمام عمرم
ناله ات کردم و دیدم که چه محبوب ترم