مادر

یارِ امروزِ من و یاورِ فردا؛ مادر
پدرم شد علی(ع) و حضرت زهرا(س) مادر

آبروی همه عالم، شده مهریه اش آب
هست بی شک به خدا معنیِ دریا مادر

مادری غرقِ آه

آمدم بی پناه، یاألله
خسته ام از گناه، یاألله

با تو این حالِ مبهم و آشوب
میشود روبراه…یاألله

خیر کثیر

بگذار دلیلِ هر ثوابم برسد
نگذار به چشم ِ خسته خوابم برسد

باید به گدایی بنِشینم بیدار
تا خیرِ کثیر در کتابم برسد

علی جانم

غمی امشب شبی بر صفحه تقدیر وارد شد
سحر بود و کسی در نیّتش تقصیر وارد شد

تمام ِ راه را میگفت ذکر توبه با تسبیح
رسید آشفته خاطر، از «درِ تزویر» وارد شد

ای به آقایی ملقّب

ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین
نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین

نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛
از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین

مادر

نمی آید نفس از سینه بالا
دم ِ آخر به من رو کرده غم ها

کمی بنشین کنارم! بیقرارم…
دلم خیلی پریشان است أسما…

خاکِ حرم

از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من
از دوری کربلاست آهِ دل من

آواره و بیچاره پناه آوردم
عمریست که شش گوشه شده منزل من

جانم علی

باز برگ دعوت از معشوقِ جانانی رسید
عاشقان! هنگام اثبات مسلمانی رسید

رحمت خاصِ خدا شد عام! دوزخ بسته شد
میزبانِ مهربان، با شوقِ ربّانی رسید

آه حسرت

می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم
گوشه-چشمی از تو را عمریست منّت میکشم

از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت
سال ها بر دوش خود بارِ امانت میکشم

یا علی بن الحسین

دور و برش دلدادۂ ماهر ندارد
از شیعیانش یک نفر عابر ندارد

مردی که فرمان می پذیرد عرش از او
بالاسرش یک خادم ِ حاضر ندارد

صاحبِ عرش مُعلّی

صاحبِ عرش مُعلّی؛ یاحسینِ بن علی(ع)
ضامنِ اهل تولّی؛ یاحسینِ بن علی(ع)

آمدی در هاله ای از نور! فوقَ کلّ نور
ماهِ در آغوش ِ زهرا(س)؛ یاحسینِ بن علی(ع)

ألعجل

خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل
عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل

برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم-
بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل

دکمه بازگشت به بالا