بر پا شده یک شور دگر باز به دنیا
یا قاصدک آورده خبر باز به دنیا
یک بار دگر عالم هستی شده روشن
رو کرده از آفاق قمر باز به دنیا
محسن صرامی
خداوندا نگیر از من نگاه مهربانش را
نگیر از بنده ی او نوکری دوستانش را
بلا گردان خدام حریم کاظمینم من
گدایم روزی ام از سفره اش کن خرده نانش رابیشتر بخوانید »
پیش او وقت گدائی صحبت از سوگند نیست
چندمین بار است،یا…،نه صبحتی از چند نیست
ذکر یا باب الحوائج،جان گرفت از جود او
بشر حافی بی سبب با ذکر او خرسند نیستبیشتر بخوانید »
هر چه آمد به وجود از علی آمد به وجود
آمد از آمدنش جمله ی بی حد به وجود
نور حیدر به وجود آمد و حق یاهو گفت
آمد از جلوه ی آن نور محمد به وجودبیشتر بخوانید »
ذره ای از خاک پای حضرتش شد آفتاب
ماه از شرم جمالش زد به روی خود نقاب
گل بدون مهر او خار است،اما عکس آن
شک ندارم حب او از خار میگیرد گلاببیشتر بخوانید »
جای خوبی های پیغمبر تلافی میکند
با چهل همدست و یک لشگر تلافی میکند
اینکه یک آیه برای فضل او نازل نشد
بی حیا با سوره ی کوثر تلافی میکند
بعد از آنکه باز شد سمت شما در بی هوا
یک گل نشکفته شد آن لحظه پرپر بی هوا
پاره ی تن خوانده پیغمبر شما را بارها
پس زمین خورده همان لحظه پیمبر بی هوا
دوست دارم از تمام عاشقی تب را فقط
عاشقان حیران دلدارند هر شب را فقط
از ازل خوردم قسم در محضر پروردگار
وا کنم در مدح زینب تا ابد لب را فقطبیشتر بخوانید »
با تو درنسل حسین ابن علی آمد حسن
شادمان از این ولادت بوده صد درصد حسن
توشدی ابن الرضای سوم این خاندان
پس نوشتم سامرا ابن الرضا،مشهد حسنبیشتر بخوانید »
به قدش دوخته او چشم ترش را خیلی
جلب کرده نگه او نظرش را خیلی
زد به میدان و کشیده است علی وار علی
به رخ لشگر کوفه هنرش را خیلی