رفتند زائران حرم

در خلوت شبانه ی ما پا گذاشتی
منت به بی کسی شب ما گذاشتی

نالایقی من به حضور تو می رسید
دیدار را به شاید و اما گذاشتی

نیستی، کنج خرابه رغبت اعجاز نیست
بال اگر باشد شکسته لذت پرواز نیست

حرف ها دارم فقط یک شب در آغوش منی
دیده ات را باز کن که وقت خواب ناز نیست

یا عزیز الله

سوره مریم به روی نیزه ها تفسیر شد
آب وقتی به حرم آمد که خیلی دیر شد

یا عزیز الله چشمت را روی نیزه ببند
نان خشک انداختند و دخترت تحقیر شد

فراق کربلا

زندگی تلفیق شیرینی از اشک و خنده هاست
اشک، اصل روزگار از همه دل کنده هاست

از همه دل کنده ها آغوش را حس می کنند
کربلا آغوش گرم از حسین آکنده هاست

بابا حسین

ای سری که در سحر با دخترت هم صحبتی
شب نرو جای دگر، شام غریبان دعوتی

به عمو جانم بگو شد مجلس تدفین بیا
غیرت الله حرم، از نیزه ها پایین بیا

دلم داره می لرزه

از سر صبح دلم داره می لرزه
چه اضطرابی داره خواهرتو
کم بشه مویی از سرت می میرم
تو رو به من سپرده مادرتو

الهی العفو

چشمم از آستانت غیر از کرم ندیده
ای آیه ی محبت، از تو به ما رسیده

از خانه ی کریمان خالی نرفته دستی
سائل نشد پشیمان از منت‌ کشیده

الطاف کریمان

وقتی که الطاف کریمان بی حساب است
هرکس گدای عشق شد عالیجناب است

پس عاقبت به خیری خود را خریده
هرکس اسیر خاندان بوتراب است

عزیزم حسین

بدون آب بریدند حنجر او را
کشانده اند به گودال مادر او را

عصا زدند به او پیرمردها بلکه
در آورند نفس های آخر او را

واویلا

چه می خواهی از این بی سر، برو شمر
سرش را کنده ای دیگر ، برو شمر

غرور دخترانش را شکستی
بیا ‌برخیز از پیکر برو شمر

ای سوره ادب

بر روی خیمه رفتنت اما گذاشتند
جایی برای بوسه ام آیا گذاشتند ؟

ای سوره ادب ، تو بزرگی کن و ببخش
رویت اگر که بی ادبان پا گذاشتند

ای سوره ادب

بر روی خیمه رفتنت اما گذاشتند
جایی برای بوسه ام آیا گذاشتند ؟

ای سوره ادب ، تو بزرگی کن و ببخش
رویت اگر که بی ادبان پا گذاشتند

دکمه بازگشت به بالا