همان زمان که در آفاقِ عرش , دیده شدی
برای قصهی لولاک , برگزیده شدی
تو میوهی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار , چیده شدی
همان زمان که در آفاقِ عرش , دیده شدی
برای قصهی لولاک , برگزیده شدی
تو میوهی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار , چیده شدی
هر چند , شوقِ آمدنت در دعای ماست
هر چند , ردّ پای تو در ربنای ماست …
اما برای تو قدمی برنداشتیم
در جادهی مقابل تو ردّ پای ماست
ببار ای مرد مظلوم مدینه
برای من برای بچههامون
منم دارم برای تو میبارم
برای غصههای بچههامون
هر جا در انتخاب مسیر اشتباه شد
در راهِ روضهی تو دلم سر به راه شد
دیگر زمین نخوردم از آن روز , که مرا
دیوار تکیههای غمت تکیهگاه شد
ما به جای مادرِ خود پشت در بودیم کاش
او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش
یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست
روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش
ما به جای مادر خود پشت در بودیم کاش
او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش
یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست
روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش
“بیت المقدس” بود , آنجا که درش سوخت
با آتشِ آن ؛ عرش هم دور و برش سوخت
اصلا محال است اینکه آب آتش بگیرد
آنقدر هیزم بود که , آب آخرش سوخت
خاک من از تربت اعلاست , مال کربلا
دور , از اربابم و غرق ملال کربلا
ذکر تسبیحاتِ بعد از هر نمازم این شده
“ربنا صَلّ علیٰ ارباب و آل کربلا”
شبیه شمع , تمام تو آب شد بس کن
که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن
برای غربت من باز چشم تو خون شد
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن
یک ذره از لطافت تو صد بهار شد
هر قطره از وضوی تو یک چشمهسار شد
از طرزِ راه رفتن تو واژه ساختند
یک واژه مثل کوه , که اسمش “وقار” شد
دور تو میگردم آقا در مدار روضهات
عمر من طی شد میان روزگار روضهات
هر کسی هر جا دلش بند است , آنجا میرود
من فقط هستم دچار تو ؛ دچار روضهات