نیمه ی شب

نیمه ی شب ماه تابانآمده

گوشه ی ویرانه مهمانآمده

خانه ام را آب و جارومی کنم

فرش راه یار گیسو میکنم

سرباز مجتبی

بی تاب شد چو عمه ی خونین جگر عمو

من آمدم که از تو بگیرم خبر عمو

در این همه بلا به خدا خیمه ماندنم

آتش زند به جان و دلم بیشتر عمو

نام تو بلند است

نام تو بلند است به هرجا , خبری هست

هر جا که کریم است , گدا پشت دری هست

ما مشتری درهم اجناس تو هستیم

در کیسه بریز هرچه غم و خونجگری هست

نوحه بخوان

عمری ستپا به پای شما سینه می زنیم

با نوحههای کرب و بلا سینه می زنیم

یا مثلتو به صبح و مسا گریه می کنیم

یا مثلتو به صبح و مسا سینه می زنیم

نوکر سرای حسین

از آنخوشم که شدم نوکر سرای حسین

منمغلام کسی که بود گدای حسین

دو چشمداده خداوند تا که گریه کنم

یکیبرای حسن آن یکی برای حسین

یا سید الشهید

یا سیدالشهید عزیز خدا حسین

ای نورچشم حضرت خیرالنسا حسین

محکمگره بزن دل ما را به زلف خود

ای میوهی دل علی مرتضی حسین

سایه ی لطف

شروع عشق به نام خدا به نام شما

من آفریده شدم تا شوم غلام شما

هزار شکر نبوده هنوز روی سرم

به غیر سایه ی لطف علی الدوام شما

مرد غریب

بابا رضا بیا نفس آخر من است

سوزان میان تب همه ی پیکر من است

تا آه می کشم ز لبم لاله می چکد

یک باغ سرخ رنگ به دور و بر من است

بدن کبود

پاییزی است حال و هوای جوانی ات

طوفان غم رسیده که سازد خزانی ات

تاثیر کرده زهر به اعضای پیکرت

چون لاله ای نموده تو را ارغوانی ات

حسرت دیدار

نیش و کنایه هاست که از یار می خورم

از دست یار زهر شرر بار می خورم

اصلا به جنگ و نیزه و لشکر نیاز نیست

وقتی میان خانه ز دلدار می خورم

طفل خرابات

سرت به دامن این شاهزاده افتاده

به دست طفل خرابات باده افتاده

 

کنون که نوبت من شد دو دست کوچک من

کنار رأس تو بی استفاده افتاده

 

مراعات کنید

باز روی سر تو ریخته اند

شعله پشت در تو ریخته اند

گریه ات را که بهانه کردند

باز هم حمله شبانه کردند

دکمه بازگشت به بالا