خوب است روضه, روضه ی ارباب بهتر است
از این جهت که گریه کن روضه مادر است
باید که طفل اشک بیاید به گونه ام
وقتی که پلک,دست به سینه دم در است
خوب است روضه, روضه ی ارباب بهتر است
از این جهت که گریه کن روضه مادر است
باید که طفل اشک بیاید به گونه ام
وقتی که پلک,دست به سینه دم در است
همین که نار عشق , از دلم شراره می کشد
به سمت نور, عشق تو , مرا دوباره می کشد
مُردّدم کجا و کِـی , شوم فدایی غمت ؟
ببخش اگر که کار من , به استخاره می کشد
با مدد از کرامت زینب
کنم آغاز حکایت زینب
سرِ خورشید و عرش بالا هم
بر زمین ارادت زینب
آخر تمام هستی ما می رسد به او
آخر جهات قبله نما می رسد به او
گاهی خدا اجابه کند گاه مرتضی
آری صدا بزن که دعا می رسد به او
کیست این بانو که بر دلها خدایی میکند
کِشتیِ بی بادبان را ناخدایی میکند
هرکه گوید یاحسین او را هوایی میکند
آنکه امشب باز ما را کربلایی میکند
دختر یعسوب دین حیدر, مسلّم زینب است
من که مکشوفه روضه می خوانم
کمی از کوفه روضه می خوانم
بعد تو روز خواهرت شب شد
ذکر تو ناله های هر شب شد
این نامهای که از تو به دستم رسیده است
آتش به بند بند وجودم کشیده است
پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟
آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است
ناشدنی زیر سایه ات شدنی شد
شیوه ی عشاق کشورت قرنی شد
عشق میان من و تو چون علنی شد
علت مرگم فمن یمت یرنی شد
عاشق قبرم که در کنار تو باشم
ای که فراز نیزه تو را آشیان شده
بنگر مرا که ناقه ی عریان مکان شده
حرفی که نه! اشاره ای حتی نمیکنی
از آن زمان که هم سخنت خیزران شده
آقا سلام دل نگرانم برایتان
دیگر نمی رسد به من و ما صدایتان
آقا به روی چشمهای من دربه در شده
خالی است جای آن اثر رد پایتان
رسیده موسم یاری برادر
برایت میکنم زاری برادر
بگویم از برایت رازها را
بخوانم روضه های بازها را
وارسی کرد آن حوالی را
پشت هر تپه سنگ بوته ی خار
خیمه در خیمه گوشه در گوشه
بچه ها را شمرد چندین بار