جماعتی که به سر نیزه ها نظر دارند
نشسته اند زمین تا که سنگ بردارند
خدا به خیر کند -سنگ های بی احساس-
برای کـودک مـان روی نی خطـر دارند
بین من تا سر تو فاصله کم نیست حسین
بعد تو صبر در این غائله کم نیست حسین
حق بده وقت نمازم بنشینم به زمین
یک زن خسته و یک قافله کم نیست حسین
وقتی که از مقابل چشم ترم حسین
رفتی.شده ست مرگ خودم باورم حسین
با اینکه تازیانه پرم را شکسته است
اما هنوز دور و برت می پرم حسین
به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس
هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست , آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا , راه گفت و گویی هست
طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد
یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد
به بزم ماتم جدّت , بیا اباصالح
شده محرّم جدّت , بیا اباصالح
شعار صبح ظهور تو یالثارات است
به زیر پرچم جدّت , بیا اباصالح
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
خوش به حال مدافعان حرم
پر کشیدند از میان حرم
بین سجده میان سرخیِ خون
آرمیدند با اذان حرم
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
هر کس شهید تو نشد, اهل قبور شد
هر کس نمرد بهر تو, زنده به گور شد
خون تو خاک را به دو پیمانه مست کرد
بر خاک تا که ریخت, شراب طهور شد
رو می کنیم سوی شما جور دیگری
شاید نظر کنی تو به ما جور دیگری
شب های جمعه روضه ما را شما بخوان
ما را ببر به کرببلا جور دیگری