شعر محرم و صفر

برخیز همسفر

ای سربریده بال و پرم را نگاه کن
داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن
پاشو کمک بده که سوار شتر شوم
نامحرمان دور و برم را نگاه کن

گفتی علی

گفته بودی مرگ در بستر برایت خوب نیست
دیدن تنهایی خواهر برایت خوب نیست
پیرهن کهنه به تن کردی برایت خوب بود
این عقیق سرخ و انگشتر برایت خوب نیست

دفاع از حرم

نمیدونم چرا دلم آشوبه
دل نگرون حال بچه هاتم
فکر نکنی که زینبت بریده
تا آخر دنیا داداش باهاتم

مفاتیح حرم

تیغ بردار و بگو نامِ علی یعنی چه
کُفر یعنی که و اسلامِ علی یعنی چه

زره‌ات را به رویِ سینه کمی محکم کُن
تا ببینند که احرامِ علی یعنی چه

عباس جانم

تا علمدار افتاد
خنده بر اشک رباب از لب أنظار افتاد
گریه مى کرد حسین
آن طرف دخترکى بین حرم زار افتاد

آب محتاج

هرکسی رفت بدنبال تو راهش وا شد
هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد
آب محتاج لب توست نه تو محتاجش!
لب خشکیده ی تو داغ دل دریا شد

ساقی العطاشا

این جهان غیر از سرای آزمایش نیست نیست
شعر من تیغی برنده ست و گزارش نیست نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راه گشایش نیست نیست
مرجع تقلید من تنها حسین بن علی ست

عمو عباس

برخیز و آبروی پدر را بخر، عمو
امّید روزهای بدون پدر، عمو

گویا که بوی شام رسیده، بلندشو
ما را به سمت شهر مدینه بِبَر عمو

پناه حرم

بعد از تو، غم به سینه ی لیلا پناه برد
مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد

برخیز ای پناه حرم ، گوشواره ای
با دلهره به زینب کبری پناه برد

مشک آب

علیُ مع‌الحق و حق با علیست
که ماکو ولی ، بعدش الا علیست
محمد علی است و زهرا علیست
که کارِ خدا دستِ مولا علیست

فیض روضه

نه صبحی داری و نه شب عزیزم
دلت آتیشه داری تب عزیزم
شبِ عباسه اما ناله داری
برایِ غصه‌ی زینب عزیزم

قبیله ام

یارب دلم هوای ملاقات یار کرد
هرکار کرد با دل روزگار کرد
شرمنده حسین شدم از قبیله ام
فامیل بد چقدر مرا شرمسار کرد

دکمه بازگشت به بالا