شعر محرم و صفر

چه خوب شد که دلم را برای خود کردی

چه خوب شد که دلم را برای خود کردی
مرا تو ساکن بزم عزای خود کردی

دو دست خالی من را گرفتی از لطفت
و پای ثابت در روضه های خود کردی

غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد

غروب بود هراسی به خیمه گاه افتاد
غروب بود که از پشت ذوالجناح افتاد

نگاش سمت حرم بود و بر زمین می خورد
پناه اهل حرم بود و بی پناه افتاد

سلام بیرق پرچم,سلام ماه عزا

سلام بیرق پرچم,سلام ماه عزا
سلام حضرت زینب,سلام خون خدا
دوباره آمده ایم و عزا به پا کردیم
برای ماتمان روضه ها به پا کردیم

بوی اسپند ز ماتمکده ها می آید

بوی اسپند ز ماتمکده ها می آید
بوی سیب از حرم خون خدا می آید

همه جا پر شده از زمزمه وای حسین
ماه جانبازی شاه دو سرا می آید

رنگ سیاه و سرخی پرچم رسیده است

رنگ سیاه و سرخی پرچم رسیده است
شان نزول سوره ی مریم رسیده است

شال و لباس مشکی مارا بیاورید
حی علی العزا که محرم رسیده است

پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است

پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است
اتصالم به کریمان چقدر کم شده است
پرچم گنبد تو خصلت دیگر دارد…
این همان چادر زهراست که پرچم شده است

میگن محرم که ز راه میومد

میگن محرم که ز راه میومد
امام رضا کتیبه ها رو میزذ
میگفت الهی که برات بمیرم
کی پهلوت و با سرِ زانو میزد

درسینه ام ولای شما موج می زند

درسینه ام ولای شما موج می زند
شوق حریم کرب و بلا موج میزند

اینجا نشسته ایم که شایدنظر کنی
اینجا که ازدحام گدا موج می زند

مُحرم آمد و در سینه,خیمهْ غم زده است

مُحرم آمد و در سینه,خیمهْ غم زده است
دوباره فصل جنون مرا رقم زده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا دارد
وَ غم به گنبد قلبِ غمین عَلَم زده است

شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت

شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت
با دست بشکسته مرا روزی خور این در نوشت

هرگز نمی کردم گمان اینجا مرا راهم دهند
نام مرا در بین نوکر ها خودش آخر نوشت

این روزها که حال و هوایم بهاری است

این روزها که حال و هوایم بهاری است
یک آسمان ستاره ازاین چشم جاری است

بوی محرمت همه جا را گرفته است
حالا نصیبم از غم تو آه و زاری است

نسیم روضه وزیده محرم آمده است

نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است

دوباره بیرق وپرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه وغصه و غم آمده است

دکمه بازگشت به بالا