تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
خَلق و خُلق نبوی صیرت پیغمبر داشت
اربا اربا بدنی در وسط محشر داشت
اشبه الناس حرم ,هستی لیلا اکبر
باغی از لاله بروی بدن پرپر داشت
نشسته ام بنویسم محرمت را باز
هزار نکته ی ناگفته از غمت را باز
خدا کند که امانم دهی و باز کنم
برای خیمه زدن بند پرچمت را باز
صد شکر که از راه محرم آمد
از هر سر کوچه نوحه و دم آمد
هر کس که رسیده زیر پرچم آمد
لاتی وسط دسته ی ماتم آمد.
وقتی که تشنگی به نظر تاب می خورد
ماهی ز تنگ تنگ خودش آب می خورد
تا مشتری کم است, مرا انتخاب کن
گاهی پلنگ حسرت مهتاب می خورد
لبریزم از دلواپسی آقا
اینجا هوایش گرم ودلگیر است
دلشوره ای دارم حسین من
انگار قلبم بین زنجیر است
دیگه وقت غصه و غم رسیده
عزای اشرف آدم رسیده
ذکر یا حسین پیچیده توی شهر
عاشقا ماه محرم رسیده
دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن
وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد
پایان بده براین شب یلداشتاب کن
مَردم مُحرّم آمده نوحوا علیٰ الحسین
هنگام ماتم آمده نوحوا علیٰ الحسین
حالا که ماه سَـرورِ شیب الخضـیب ها
همزاد با غم آمده نوحوا علیٰ الحسین
قدم به راه بیابان نزن, به کوفه نیا
بیا به کوفه ولی بی کفن به کوفه نیا
من از خیانت این شهر کوهِ تجربه ام
برای تجربه اندوختن به کوفه نیا
گاهی بیا با مدارا کن ؛ مدارا
از ما مگیر هرگز تمنای دعا را
ما را نبردی؛ پس بیاور کربلا را
از دست دارم میدهم اشک و بکا را
پر می زند دلم به هوای نگاهتان
تا کربلا- به شهر شما- بارگاهتان
تا اینکه خرج بزم عزای شماشوم
عمریست میشودکه نشستم به راهتان