نشسته آتش کینه به جان نیجریه
شکسته شد به ستم استخوان نیجریه
دوباره قصه ی تاریخ , دست ظلم اینبار
نکرده رحم به پیر و جوان نیجریه
نشسته آتش کینه به جان نیجریه
شکسته شد به ستم استخوان نیجریه
دوباره قصه ی تاریخ , دست ظلم اینبار
نکرده رحم به پیر و جوان نیجریه
غصه میان سینه ی ما جا گرفته
ظلم و جنایت کل دنیا را گرفته
غربت میان شیعیان بالا گرفته
امروز قلب یوسف زهرا گرفته
ما بیشتریم و بیشتر میگردیم
تا سیصد و سیزده نفر میگردیم
در نیجریه…یمن…در افغانستان
ما را بکشید, زنده تر میگردیم
راز شهادت طالعِ اقبالِ آن ها بود
عرشِ الهی گرم استقبالِ آن ها بود
در سینه ی آیینه جای خود,خدا دیدند
عشقِ شهادت دائماً در فالِ آن ها بود
خوب است روضه, روضه ی ارباب بهتر است
از این جهت که گریه کن روضه مادر است
باید که طفل اشک بیاید به گونه ام
وقتی که پلک,دست به سینه دم در است
خوش به حال مدافعان حرم
پر کشیدند از میان حرم
بین سجده میان سرخیِ خون
آرمیدند با اذان حرم
ما را بخر به خاطر این چند قطره اشک
کاری به غیر گریه بلد نیستیم “حسین”
شاعر:محمد حسن بیات لو
اینقدر به مجلس اش حسادت نکنید
هی چوب میان چرخ هیئت نکنید
اصلا به شما چه؟!,”فاطمه” صاحب عزاست
در کار عزای او دخالت نکنید
رضا قربانی
وقت سحر, دعای مرا مُهر می کنند
با اشک, نامه های مرا مُهر می کنند
این اربعین نشد,ولی یک روز میرسد
ویزای کربلای مرا مُهر می کنند
محمد کاظم نیا
ما سینه زنان, در غم دیدار دمشقیم
شوریده بازار علمدار دمشقیم
با خون جگر در وسط سینه نوشتیم
تا کرببلا هست, گرفتار دمشقیم