شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر فاطمیه

مگرنه فاطمه مادر برای هرشیعه است
به ناله سر بده در روضه ها ننم اولدی

ملائکه همه گریان شدند وقتی که
رسید ناله ی آقای ما ننم اولدی

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

ذکر زمین و آسمان ها “وای مادر  “
دم پاره ی روز و شب ما “وای مادر”
حتی ملائک مجلس روضه گرفتند
پیچیده در عرش معلا “وای مادر”

شعر روضه حضرت زهرا (س)

خسته ای از جفای شهر ولی
بهر رفتن چنین شتاب نکن
بی تو ماندن تصورش سخت است
خانه را بر سرم خراب نکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

کم کم فضای خانه نفس گیر میشود
کم کم زمان , برای علی دیر میشود

بیچاره مجتبی , چه عذابی کشیده است
دارد ز داغ بی کسی ات پیر میشود

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله

وقت نماز فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟

زبانحال مولا در فاطمیه

رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من حبیبه ی من مهربان من

میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من

شعر روضه حضرت زهرا (س)

این گریه های بی سخن اشکال دارد؟

یا این که چشمان حسن اشکال دارد؟

هرروز می شوئی سه دفعه پیرهن را

زهرا مگر این پیرهن اشکال دارد؟

شعر روضه حضرت زهرا(س)

گُر گرفت آتش و ای کاش فقط در میسوخت
پیش چشمان ترم پیکر مادر میسوخت

خُرد میشد در آتش زده کم کم اما
نوک مسمار که قرمز شده بدتر می سوخت

شعر روضه حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا (س)

ای که خیال رفتن ازاین خانه داری

بعد تو زینب می نماید خانه داری
 
نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست

بعد تو من می مانم و دل بی قراری

شعر روضه حضرت زهرا (س)

نه سال با تو شد سپری روزگار من

تنهافقط تو بوده ای غمخوار و یارمن

نه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود

من مرد خانه بودم و تو خانه دار من

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش

مدینه بود و غم و غصه های بسیارش

مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش

شعر فاطمیه

ای روزگار چند صباحی به کام باش

بر زخم ما به جای نمک التیام باش

جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر

روح الامین مراقب دارالسّلام باش

دکمه بازگشت به بالا