درد تو نیست به جز معجزه درمانش،آه!
عمرتو نیست به جز تلخی پایانش،آه!
ترس زینب همه از غصه ی فردای تو بود
و از آرامشِ قبل از شبِ توفانش ،آه!
درد تو نیست به جز معجزه درمانش،آه!
عمرتو نیست به جز تلخی پایانش،آه!
ترس زینب همه از غصه ی فردای تو بود
و از آرامشِ قبل از شبِ توفانش ،آه!
غم که آوار میشود اِی وای
درد بسیار میشود اِی وای
خواب دُشوار میشود اِی وای
سُرفه خونبار میشود اِی وای
عالَم بدون فاطمه دلگیر خواهد شد
با او حدیث عاشقی تفسیر خواهد شد
دارالشفای ما از این روضه به آن روضهست
با نام زهرا اشک هم اکسیر خواهد شد
حمله کردند سمت خانه ی وحی
غاصبانی که خیره سر بودند
تک و تنهاست پشت در مادر
ولی آن سو «چهل نفر» بودند
دارم عذاب میکشم و آب میکشم
با چاه آه از دلِ بی تاب میکشم
اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من
دارم خجالت از رُخِ مهتاب میکشم
مستحقی سر به زیرم..سر به زیری بهتراست؟
یا که در این خانه ..بی بی جان اسیری بهتراست؟
گفته اند؛در پیشِ مادر دایماً افتاده باش
در کنارِ تو یقین دارم حقیری بهتر است
فهمید عالم رحمت سرشار را؟ نه
راز دل گنجینه الاسرار را؟ نه
او نیمه ی شب درد را از یاد برده
اما دم “الجار ثم الدار” را نه
اذن عزاداری ما دست شما افتاد
گریه برای مادر زینب (س) به ما افتاد
گلبانگ شور فاطمی در هر حسینیه
پیچید و در هر کوچه ای بزم عزا افتاد
حمله کردند سمت خانه ی وحی
غاصبانی که خیره سر بودند
تک و تنهاست پشت در مادر
ولی آن سو «چهل نفر» بودند
شام غریبی و تک و تنها شدن رسید
هفت آسمان به سینه مولا محن رسید
میگفت قطره قطره اشکش چرا چرا
رفتن رسید بر تو و ماندن به من رسید
یه کم به فکر بچه هامون باش
چشمای نیمه بازتو وا کن
بمون کنار همسرت زهرا
دوباره زندگیمو زیبا کن