شعر شهادت اهل بيت (ع)

الطاف کریمان

وقتی که الطاف کریمان بی حساب است
هرکس گدای عشق شد عالیجناب است

پس عاقبت به خیری خود را خریده
هرکس اسیر خاندان بوتراب است

عزیز حسین

گرفته سوز صدایت تمام دنیا را
و گریه هات به آتش کشیده جان ها را

بس است دست خودت را تکان مده بانو
عذاب میدهد این گریه های تو ما را

شب و روزام اینطوری سر نمیشه

شب و روزام اینطوری سر نمیشه
بدتر از این میشه بهتر نمیشه
دلمو به گهواره ش خوش نکنین
اینا واسم علی اصغر نمیشه

رباب

شکسته پشت غم از بار غصه های رباب

از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب

به سوز سینه ی گهواره داغ غمزده است

شرار زخم دل خون لای لای رباب

غم عشقت

اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم

تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم

سلام بر زینب

سلام ای با مقام و رتبه ی زن آشنا زینب
سلام ای عفت و صبر و وفا را محتوا زینب

سلام ای خورده نان از سفره ی ایمان پیغمبر
سلام ای قبله ی ایمان کل انبیا زینب

حسین من

یکسال و نیم را گذراندم بدون تو
با خیل دردها گذراندم بدون تو

بر روی دوش من غم هجر نگار بود
پائیز بود ، اگر چه به ظاهر بهار بود

حضرت زینب سلام الله

تو نوری و خورشید هم خاکستر توست

پرواز صد جبریل در بال و پر توست

این آیه های مریمِ در حالِ تنزیل

یا آبشار رشته های معجر توست

یا ام المصائب

از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم
چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم

طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید
بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم

شعر روضه حضرت زینب (س)

ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا , این شمر با پا رفته منبر را ببر

چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر

دلشكسته

روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود

سوختن به پای “شمع”،ملاک تَقَرُّب است
“پروانه” تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود

کوه صبر

حال عُشاق اکثراً با گریه بهتر می شود
خوش به حال هرکسی که چشم او تر می شود
عمر من دارد به پایان می‌رسد اما خوشم
روزگارم با همین گریه به تو سر می شود

دکمه بازگشت به بالا