سید پوریا هاشمی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد
کارم برای مرگ به اصرار افتاد

رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند
انسیه الحورات بین نار افتاد

شعر شهادت امام جواد(ع)

روزدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست
مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست

خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد
هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست

شعر زیارت مخصوصه امام رضا(ع)

کم کم مسافران سحر را خبر کنید
باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خودرا میان صحن رضا دربه در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید

شعر مدح امام رضا(ع)

جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیرِ زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را

شعر مناجات با خدا

در طریقت با ادا بودن نمى آید بکار
از عبودیت جدا بودن نمى آید بکار

تا زمانى که نگاه ما بدست مردم است
روز و شب گرمِ دعا بودن نمى آید کار

شعر روضه حضرت حمزه سید الشهداء(ع)

از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید
یعنی که درپای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد درنمی آید
مثل تو درکل عرب دیگر نمی آید

شعر در وصف حضرت سید محمد فرزند امام هادی(ع)

بین راه سامرا خورشید پیدا میشود
آسمان درهاش روی زائران وا میشود
یک حیاط کوچک و یک گنبد فیروزه ای
روستا با این حرم عرش معلی میشود

همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد

همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد

نفس به سینه این پا به ماه میگیرد

هنوز بستر خود را عوض نکرده علی

بلند میشود و راه چاه میگیرد

کسیکه دراین آستان مور شد

کسیکه دراین آستان مور شد
کمش را خریدند مشهورشد.

شبی بین راه سلیمان نشست
همان لحظه نور علی نور شد

امروز نوشتند کبوتر شدنم را

امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را

هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ

هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ
درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ
مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ
این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟

سفره باز تو انقدر گدا پرور بود

سفره باز تو انقدر گدا پرور بود
روز و شب سفره ات از خیل گدا محشر بود
.یک سرش بود ز خانه سر دیگر کوچه
خوب دیدند همه لطف تو سرتاسر بود

دکمه بازگشت به بالا