مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست ؟
مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست ؟
برای در زدن این گدا به خانهی تو
به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟
مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست ؟
مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست ؟
برای در زدن این گدا به خانهی تو
به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
به دنبال تو بودم بین هیات ها شدی پیدا
میان صفحه ی سرخ روایت ها شدی پیدا
به دنبال تو گشتم دسته های سوگواری را
میان کوچه ها بین علامت ها شدی پیدا
چون از ازل شده ام سخت مبتلای حسین
من آن خدای پرستم ، که شد خدای حسین
علی الصباح قیامت نمیکنم قد راست
اگر که سر بگذرام به خاک پای حسین
چِقَدر خیر دیده ایم از محبّت حسین
به روی شانه های ماست دست رحمت حسین
زبانزدِ تمام عالم است مهربانی اش
دل مرا که بُرده است این عطوفت حسین
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت
صدها گره ز مشکل او باز می شود
هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت
عمرم بدون نوکری ات عزتی نداشت
بی اشک روضه روز و شبم لذتی نداشت
ای شرط توبه ی پدر دور از بهشت
بر ما خدا بدون غمت رحمتی نداشت
وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست
در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست
من دیدمت با دل! بقیه را نمیدانم
هرجا که دل باشد جواب یار هم لَن نیست
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر
هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر
در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را