شعر مدح امیرالمومنین

جانم علی

بهترین معنی از کریم؛ علی‌ست
در تفاسیر ما “نعیم” علی‌ست

آنکه ارواح انبیا بودند
آستان‌بوسش از قدیم؛ علی ست

علی جانم

ای خاک کف پای تو بـر فرق شهان تاج
ایجاد جهان آمده بر جود تو محتاج

از وصف سخای تو همین بس بود ای دوست
کآمد سر خوان تو نبی در شب معراج

مجنون علی

در حسرت خم خانه به خم خانه ی بعدی
مستی زده پیمانه به پیمانه ی بعدی

میگفت بیائید و بمانید و بمیرید
از عشق تو دیوانه به دیوانه ی بعدی

تولای علی

هرآنکس که تولای علی دارد چه غم دارد؟
هرآنکس که تبرای عُمر دارد چه کم دارد؟

علی مولا، علی سرور، علی فاتح، علی حیدر
بُوَد شاهد مرا خیبر، علی تنها جَنَم دارد

به عشق علی

علی اگر گذری سوی آفتاب کند
به یمن گرمیِ خود مهر را مذاب کند

برای ماه چه دستِ توسلی ابر است
که روبروی علی چهره در نقاب کند

یا علی مدد

به قصد میکده رفتم به ره ، ادب مددی
منی که خانه نشینم به روز ، شب مددی

خمار و خسته و خاموش و خواب آلوده …
کسل شدم ز دهن دره یا طرب مددی

یا علی مدد

علی اگر گذری سوی آفتاب کند
به یمن گرمیِ خود مهر را مذاب کند

برای ماه چه دستِ توسلی ابر است
که روبروی علی چهره در نقاب کند

آزادم

صید آزادم دلم افتاده در دام علی
مست گشتم چون زدم لب بر لب جام علی

چون کبوتر پر زدم بالا و پست چرخ را
نیست آسایش به غیر از گوشهء بام علی

نان حلالم تویی علی

انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد
عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!

سنگ محک

سر داده اند پای علی سر شناس ها
چشمان اوست معدن گوهرشناس ها

شاگرد ” ضربه علیٍ یومُ خندق” اند
شمشیر می زنند اگر سرشناس ها

و من یمت یرنی

به حیرتم چه بگویم احد و یا که صمد
به آنکه هست به معنی لم یلد یولد

کسی که مرغ خیالات هم به او نرسد
چه دست و پا بزند مدعی به دست خرد

مولای من

خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید

نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت…
…به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید

دکمه بازگشت به بالا