شعر ولادت اهل بیت

ام ابیها

ای آفتاب ذره نشین سرای تو
هفت اسمان بنا شده از خاک پای تو
وقتی خیال هم نرسد بر ثنای تو
باید خدا خودش بنویسد برای تو

یا زهرا(س)

توحید دارد روح پیغمبرشناسی
توحید دارد در خودش حیدرشناسی

آنانکه ساقی جز علی دارند کورند
چیزی نمی فهمند از کوثرشناسی

به نام مطهّر زهرا

به نام نور، به نام مطهّر زهرا
برای عرض ارادت به ساحت دریا
نشسته‌ام بنویسم به نام مادر، تا
خدا مرا بنویسد به پای نام شما

زهرای اطهر

سپاس آن بانویی که شد جهان محو کراماتش
زمان می ایستد از شوق هنگام مناجاتش
ندارد هیچ کس غیر از خدایش درکی از ذاتش
دلش آرام می گیرد علی وقت ملاقاتش

اُمِ‌ابیها

گرچه در سِرِّ هوالهو همه‌ی ها زهراست
گرچه در جانِ حرا چله‌ی اِحیا زهراست
گرچه در عینِ علی معنی اَعلی زهراست
گرچه در معنیِ لولاک معما زهراست

سرچشمه ی بهار

نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
گلی شکفته که سرچشمه ی بهار شده
حضور خاکی رب است در مدار زمین
که با تولد یک زن ادامه دار شده

حضرت مادر

لحظهٔ ناب مطهر شدن است
کاسه ام منتظر زر شدن است

شاخه با عطرِ گل ریحانه
بیشتر گرمِ معطر شدن است

یا زهرا(س)

همان زمان که در آفاقِ عرش، دیده شدی
برای قصه‌ی لولاک، برگزیده شدی
تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج
به اذنِ حضرت پروردگار، چیده شدی

مادر

کنـارت می بیـــنــم چه زیــــبا
هــمه خوبـــیـا مــعـنا مــیشه
پیــشِ تو واژه هام کم مـیارن
کــــجا مـــثله تـو پیدا مــیشه

رحمت مادرانه

بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم

شور و مستی

امشبم شورعجیبی در سر است
شور و مستی در سرم سرتاسر است
جشن میلاد است و می در ساغر است
حالِ من انگار حالی دیگر است
دف بزن این باده مستی آور است

دختر سلطان دین

السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین

السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا

دکمه بازگشت به بالا