علیرضا وفایی (خیال)

یا علی مدد

به قصد میکده رفتم به ره ، ادب مددی
منی که خانه نشینم به روز ، شب مددی

خمار و خسته و خاموش و خواب آلوده …
کسل شدم ز دهن دره یا طرب مددی

تکیه گاهم

یاد باد آن روز هایی که برادر داشتم
تکیه گاهی مثل عباس دلاور داشتم

عصر روزی را که شمر از من طلا و نقره برد
گریه کردم ، گریه کردم ، کاش اکبر داشتم

مهربان

مهربان قهر نکن وضع گدا در خطر است
سگ ولگرد شما دور حرم در به در است

زهره ترکیده منم ، اخم نکن جان جواد
خودم و دار و ندارم همه قربان جواد

گنجینه ی حدیث…

هر کس دلش ز مهر و ولای تو عاری است
هرلحظه اش بدون توبی بندوباری است

ما جار میزنیم که آقایمان تویی…
شیخ الائمه! نوکریت افتخاری است

زیبا ترین بانوی دنیا

زیبا ترین بانوی دنیا بعد زهرا
با تو شود تکرار زهرا بعد زهرا
ای صاحب کرببلا بعدِ برادر
ای صاحب عرش معلیٰ بعد زهرا

جانم علی

از آنچه خدا عزم کند ، باخبر اوست
تنظیم کننده ی قضا و قدر اوست

همسفره ی با خداست از روز نخست
در خلقت کائنات ، صاحب نظر اوست

بی هوا می زنند

تو را فاطمه بی هوا می زنند
برای رضای خدا می زنند

اگر مرد خانه غرورش شکست
زنش را همه مردها می زنند

تو زمین خوردی

تو زمین خوردی و خوردند زمین اهل حرم
شانه خالی مکن از بار سفر ، همسفرم

انقدر تیر به تو خورده که پاشیده شدی
شده اعضای تو پاشیده شبیه جگرم

طفل معصوم

این همه نیزه و شمشیر و سپر لازم نیست
موقع کندن گل تیر و تبر لازم نیست

در جدالی که فقط خطبه قرائت می شد
طفل معصوم زدن را ، به نظر لازم نیست

عمو حسین

دیدم زمانی که رسیدم پای گودال
شمشیر و تیر و سنگ ، در هر جای گودال

میریخت خون از بین نای نیزه خورده…
باید شنید این روضه را از نای گودال

نذر غریبی تو

با تو شریکم غصه و درد و بلا را
زینب بمیرد! رد نکن این بچه ها را

من وسعت دارایی ام این دو پسر بود
نذر غریبی تو کردم هر دوتا را

لعن الله علی جعده

جعده بد بود ولی نجمه هوادارت بود
نگران تو و احوال دل زارت بود

دختر اشعث اگر یار وفادار نبود …
ام قاسم همه جا یار وفادارت بود

دکمه بازگشت به بالا