اشعار اهل بیت

شعر مناجات امام حسین(ع)

دم از پرواز زد شعرو همه بال و پرم زخمیست
دم از آتش زدو دیدم,همه خاکسترم زخمیست

سعادت جز نوشتن را , ندارد شاعری تنها
غروب جمعه ها دیدم , دعای مادرم زخمیست

شعر روضه حضرت حمزه سید الشهداء(ع)

از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید
یعنی که درپای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد درنمی آید
مثل تو درکل عرب دیگر نمی آید

شعر مناجات با امام زمان(عج)

او تا نفس کشیده من انگار طاهرم
وقتی که با امام زمانم معاصرم

چون آینه غبار گرفته ست باطنم
از بسکه هر دقیقه رسیدم به ظاهرم

شعر مناجات با امام حسین(ع)

بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد
در یک بیابان پا نهادی کربلا شد

من یک دقیقه از غم تو گریه کردم
ای شکر حق آن یک دقیقه , “سالها” شد

شعر مناجات با امام زمان(عج)

با قلب پاک سوی ظهورت اشاره کرد
قرآن گرفت دست خودش استخاره کرد

وقتیکه دید نام تو را در کتاب عشق
بغضش گرفت و بر تو سلامی دوباره کرد

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع)

تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن , مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند , کریم

شعر روضه تخریب بقیع

بقیع از دست زمونه شــاکیه
غربتش از یه چیزایی حاکیه
مگه یادش میره اون روزایی رو
که دیده چادر مادر , خاکیه

شعر روضه تخریب بقیع

دنیای ما از هشتم شوّال , ویران شد
وقتی بُقاع آسمان با خاک یکسان شد
افتاد گنبد از نفس, گلدسته ها خُفتند
دیوارهای آستانش نوحه بَندان شد

شعر روضه تخریب بقیع

پر و بالم اگر که وا میشد
غصه ازروی سینه پا میشد

پرتویی از نگات می آمد
قسمتم باز روشنا میشد

شعر مناجات با اهل بیت(ع)

رزق و روزی, همیشه در سحر است
روشنی بخش هر شبی قمر است

سوخت پروانه تا که فهمیدم
پای معشوق سوختن هنر است

شعر روضه تخریب قبرستان بقیع

مینویسم کمی از لحنِ گرفتارِ بقیع
کمی از حالِ خودم , ساحتِ خونبارِ بقیع
زائری خسته و سَرگشته و بیمارِ بقیع
میگذارد سَرِ خود را , سَرِ دیوارِ بقیع

شعر روضه تخریب بقیع

دیگر نمی‌شود به دلیل, اعتماد کرد
آری, دلیل, غصه‌ی کم را زیاد کرد

دلتتنگی‌ام به درد هیاهو نمی‌خورَد
دل, بی‌دلیل, از شب میخانه یاد کرد

دکمه بازگشت به بالا