اشعار روضه

شعر شهادت حضرت فاطمه (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع) »

از کفم رفته همه دار و ندارم چه کنم؟

من اگر از غم این داغ نبارم چه کنم؟

خانه ام سوخته و این دل من سوخته تر…

خانه ام هیچ, بگو با دل زارم چه کنم؟

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

منم یهودیِ این شهر, شهرِ بی دردی
منم یهودیِ این شهر, شهرِ نامردی

منم یهودیِ این شهر, شهرِ دلتنگی
جدا از این همه مردم , جماعتی سنگی

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

« زبانحال حضرت زینب (س) و امام حسن (ع) »

ای برادر چه می کنی با خود
چند روزیست سرد و خاموشی
سر به زانو گرفته ای چندی
لب خود می گزی نمی جوشی

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« کوچه و زبانحال امام حسن (ع) »

می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر
می نویسم مرا بِبَر مادر

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« زبان حال امیر المومنین علیه السلام»

صدشکر که از پیش من این یار نرفته

یادش ز من غمزده انگار نرفته

زهرا کمکم کن ز فراق تو نمیرم

تا قبل تو این حیدر کرار نرفته

زبانحال حضرت زهرا س

دیگر کنار بستر من دیده تر مکن

درد  دل  غریب  مرا  بیشتر نکن

وقتی که من به روی تو در باز میکنم

این قدر بر زمین ز خجالت نظر مکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

شعر روضه حضرت زهرا (س)

تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد
کارم برای مرگ به اصرار افتاد

رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند
انسیه الحورات بین نار افتاد

شعر روضه حضرت زهرا (س)

اشک از چشم ترم افتاد دستم بسته بود
پیش چشمم همسرم افتاد دستم بسته بود

صبر کردم صبر کردم صبر کردم  وا نشد
آتش کین در حرم افتاد دستم بسته بود

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیده های تر زمین خورد

زهرا و حیدر آینه بودند, هم را
زهرا زمین که خورد, پس حیدر زمین خورد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نگاهم کن منم زینب… که هستم تشنه ی رویت
نبینم ناخوش احوالی, خودم هستم دعاگویت

چه باشی صاحب منبر, چه باشی کنج این بستر
همیشه قبله ی من هست محراب دو ابرویت

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خزان رسیدو به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت

دکمه بازگشت به بالا