اشعار شهادت

شعر روضه حضرت موسی ابن جعفر (ع)

شبیه پیر کنعان نه… که من یوسف دو تا دارم
غم معصومه را دارم, به دل شوق رضا دارم

از این زندان به آن زندان جدا از اهل خود رفتم
در این شب ها هوای کوچ از این ویرانه را دارم

شعر روضه حضرن موسی ابن جعفر(ع)

نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت
برای سینه ی ما روضه ی محرم ساخت
دوباره پیرُهن مشکی عزای شما
و باد می وزد از مشهد رضای شما 

شعر شهادت حضرت موسی ابن جعفر (ع)

تا که نگه به حال پریشانی ام کنی

یا که نظر به گریه ی کنعانی ام کنی

 پرواز میکنم طرف کاظمین تو

تنها به این بهانه که زندانی ام کنی

شعر روضه حضرت موسی ابن جعفر (ع)

از زیر باران دوچشمت ناله می ریخت
از جسم تو گلبرگهای لاله می ریخت

حالا که داری سجده ها بر رب سبحان
فرقی ندارد خانه باشی یا به زندان

شعر روضه حضرت موسی ابن جعفر(ع)

در گوشه ای شکسته زِ آوارِ بی کَسی
تنها اسیر و خسته و بی آشنا منم
یلدا ترین شب است شبِ این سیاه چال
پیر و نحیف و بی کَس و بی همصدا منم

شعر روضه حضرت موسی ابن جعفر (ع)

ای چارده بهار اسیر بلا شده
دنیا به درد دوری تان مبتلا شده
در حسرت نگاه تو خورشید خون گریست
کنج سیاه چال که جای امام نیست

شعر حضرت زینب (س)

آنکس که عاشق تو نشد اشتباه کرد
پنجاه سال زندگی اش را تباه کرد

بیچاره ریخت آبرویش را به پای تو
بیجا نوشته اند زلیخا گناه کرد

شعر روضه حضرت زینب (س)

پس ازتوآب اگرخوردم ازاین چشمان ترخوردم
گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم

برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود
دراین یکسال واندی لقمه نانی هم اگر خوردم

یا امام علی النقی (ع)

وقتش رسیده وقت کنی رو به ما کنی
ما را کبوتر حرم سامرا کنی
درهم بخر نگاه نکن که چه میخری
رسوا شوم اگر که بخواهی سوا کنی

شعر شهادت امام علی النقی (ع)

السلام ای ابوالحسن هادی
وارث غصه و محن هادی

السلام ای امام مظلومان
تا ابد هم کلام مظلومان

شعر روضه امام علی النقی (ع)

علت روی زمین ریختنم معلوم است
اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است

جگرم سوخته از زهر… تنم می سوزد
لخته های جگرم در دهنم معلوم است

شعر شهادت امام علی النقی (ع)

در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم
أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم

نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم

دکمه بازگشت به بالا