بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من,دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم
بهانه ای بده دستم تو را رها نکنم
به راه کج نروم من,دگرخطا نکنم
بیا و ظرف وجود مرا بزرگ نما
برای هرچه که دیدم سر و صدا نکنم
ماهت آغاز شد و غرق در احسان شده ام
سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام
عبد فرار توام راه بده برگردم
سر به زیر آمده ام, سخت پشیمان شده ام
پیشِ چشمان پدر تا که مُعَمَم می شد
پیشِ چشم همه پیغمبر اکرم می شد
خلقا خلقااگر حضرت خاتم می شد
پیش جبریل علی نیز مجسم می شد
همه دیدند پیمبر نَسَبی غالب را
اشهد ان علی ابن ابی طالب را
غم جدایی تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
وقت خوش دعا شده , دست مرا بگیر
درهای خیر وا شده دست مرا بگیر
کرده جواب هر کس و ناکس مرا خدا
این درد بی دوا شده , دست مرا بگیر
آمدم دیرآمدم اما به هر حال آمدم
دل شکسته دل پریش و بی پر و بال آمدم
آمدم جبران کنم اما نمیدانم چطور
بس گنهکارکارم خدا آشفته احوال آمدم
همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیم بخشش ورحمت به هرسراپیچید
برای بال زدن درب آسمان باز است
دوباره عطرخوشی در دل هوا پیچید
من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفو
من کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو
منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست
نه که یک مرتبه, بسیار الهی العفو
امان از آنکه گناهان من حساب کنند
دل مرا تهی از شور و التهاب کنند
امان از آنکه برای جزای معصیتم
فرشتگان عذاب خدا شتاب کنند
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند
من زیر بار معصیتم ضعف کرده ام
دستی کجاست تا مدد ناتوان کند
هیچ کسی بار بَدم رو نخریده آخدا
تو فقط مشتریشی , اونم ندیده آخدا
می دونم دلت نمیاد دوباره ضرر بدم
یه جا , با هم می خری؛ کال و رسیده آخدا
ای وای بر من تا گرفتاری ندارم
با تو که خلقم کردهای کاری ندارم
هر بار که میآیم اینجا هم برایت
چیزی به غیر از حرف تکراری ندارم