حدیث اشک

لبریزِ از خُم

بس ستاره ریخت از قلب پیمبر بر سرش
کهکشانی گشته زلفش, جان ما اندر خَمش

لافتی الا علی بیش از توان معنی است
سَیفَ الا ذوالفقار تعبیر حق بود از کمش

شه لافتی

به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات
دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت

سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر
که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات

طرهٔ موی ترا

طرهٔ موی ترا دام بلا باید نوشت
مِهردلجوی تو را آقا بَها باید نوشت

موردلطف تو باشد , مورد لطف خدا
چشم جذاب تو را چشم خدا باید نوشت

به اذن الله

نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه

به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم:
ایاک نعبد نقطه , ایاک نستعین نقطه

باد صبا

نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد

اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد

وَاسْمَعْ دعایی

وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده

اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده

سرمایه آل کَسا

اهل عالم من دلیل خلقتم
گوهر بی مثل و والا عصمتم
از عقول ماسوا بالاترم
پاره جان رسول آخرم

برکت میلاد تو شادم

نام تو دوان کرده به پایت قدمم را
یاد تو روان کرده دوباره قلمم را
با چشم کرم کاش که بسیار ببینی
ناچیزی این عرض ارادات کمم را

یا علی اکبر(ع)

باید شنید از دو لبت یا حسین را
باید که دید رویِ تو را با حسین را

از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا , حسین را

جلوۀ آفتاب

چشم‌هایت اگر چه طوفانی
قلبت اما صبور و آرام است
شوق پرواز در دلت جاری‌ست
شبِ اندوه رو به اتمام است

قسم به ربنای فاطمه

 

دل شکسته” مرا صدا کنید, کافی است
نظر بر این سرای بی بها کنید, کافی است

قبول… لایقِ زیارت شما نبوده ام
فقط کمی برای من دعا کنید کافی است

به‌گریه گشت به دنبال گوشواره…

 

 

به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق
ثمن صدیق‌ و ثمین شد امام جعفر صادق

پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفر صادق

دکمه بازگشت به بالا