آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند
از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند
آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را
آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند
آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند
از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند
آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را
آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند
نفس مرا برای همیشه جواب کن
ان وقت رویگفته من هم حساب کن
این اشک هاکه حکم مسیح من است پس
چشم مراهمیشه پر از این شراب کن
پرچمسیاه هیئت ما را بیاورید
زنجیر های بزمِ عزا را بیاورید
حال و هوای شعر به کلی عوض شده است
از نو ردیف و وزن هجا را بیاوید
ای کشتی نجات زمان, کشتیم شکست
افتاده ام به ورطه ی گرداب خود پرست
در زیر تازیانه ی رگبار و صاعقه
پشتم خمید و رشته ی امید من گسست
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم
چون در بریزد از دهنم یا حسین حسین
زینت دهد به هر سخنم یا حسین حسین
دل وجان در گرو حضرت جانان داریم
هر چه نعمت بود از محضر ایشان داریم
سالیانی است که ما ریزه خور اربابیم
از سر سفره ی او رزق فراوان داریم
از روز ازل عاشق و شیدای حسینیم
و گریه کنان غم عظمای حسینیم
ما غرق عزاییم به ما خرده نگیرید
ما چله نشین شب یلدای حسینیم
هرشب دل شکسته ی ما در هوای توست
در اعتکاف خیمه ی سبز عزای توست
من هرچه دارم از سر این سفره برده ام
آقا تمام بود و نبودم برای توست
حسین جان ای عزیز نور دیده
دل عالم به عشق تو تپیده
رها گشته دلم سوی ضریحت
مثال آهویی از غم رمیده
عشقی که هست در شبکه های اینضریح
من را کشانده پیششما پای این ضریح
فرسنگ ها پیادهمی آیند کربلا
تنها به عشقدیدنت از لای این ضریح