ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد
به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم
جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد
به گمانم که به دوری تو عادت کردیم
ببار رحمت خود را,همیشه بارانی
دلم هوای تو کرده خودت که میدانی
دو ماه گریه برای عزای تو کم بود
چه میشود که همیشه مرا بگریانی
در آستانت از تو پنهان نیست حیرانم
مانند یک نوزاد پاکم زیر بارانم
پای مرا بشکن که پابند خودت باشم
دستم بدامانت ببین الوده دامانم
ماه صفر گذشت بیا تا سفر کنیم
باید از این دو ماه دوباره گذر کنیم
آقا بیا که دیده ی حسرت کشیده را
با اشک دوری از تو و این ماه تر کنیم
ازغمت خالق دادار به هم می ریزد
دلم از اشک تو ای یار به هم می ریزد
دخترم گریه مکن قلب مرا می شکنی
پدرت عاقبت کار به هم می ریزد
معراج من یعنی که غمخوار تو باشم
آواره ی کوی علمدار تو باشم
گفتم سگ کوی تو هستم تا کمی هم
در زندگانی ام وفادار تو باشم
عاشقان را خبر دهید اینک
آخر ماه گریه آمده است
نزد این خانه آبرو دارد
هر که از راه گریه آمده است
می رود ماه صفر با همه شور و نوا
ماه حزن و غم و اندوه, مه اشک و بکا
اول ماه محرم همه گفتیم حسین
آخر ماه صفر ما همه گوییم رضا
معصیت ریخت به هم احسن الاحوالم را
میشود با نِگَهت خوب کنی حالم را
با وجودی که گناهم شده بی اندازه
نکشیدی به رخم زشتی اعمالم را
عشق تو هست , جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست , ولی ما نخواستیم
«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم , از تو که دنیا نخواستیم
فطرس گدایِ هر شبِ صحن و سرای توست
هر کس که سینه زن شده تحت لوای توست
هر جای این جهان که نظر می کنم تویی
یعنی که جای جای جهان کربلای توست
چقدر شعر تو به شعر ناب نزدیک است
وذکر نام تو به مستجاب نزدیک است
چقدر دفتر عمر کمت مصیبت داشت
که شرح حال شما به کتاب نزدیک است