شعر روضه حضرت زهرا س

حق مادری

بر گردنم عمری ست حق مادری دارد
خورشید گونه رسم ذره پروری دارد

وقتی خدا فرمود: لو لا فاطمه…یعنی
بر کل مخلوقات زهرا برتری دارد

امشب به عرش

امشب به عرش از فرشیان صد شور و غوغا میرود
صد شور و غوغا گوییا از کل دنیا میرود

امشب عزیز مصطفی درک شهادت کرده است
با رفتن زهرا توان از جسم مولا میرود

خم میروی

بی گمان از چون تو ماهی مهربانی بهتر است
قصد رفتن کرده ای اما بمانی بهتر است

گرچه ناچارم به ماندن بی تو در دنیا ولی
مرگ در چشم من از این زندگانی بهتر است

دوشنبه

دوشنبه ای که غروبش طلوع ماتم بود
اگر غلط نکنم اول محرم بود

بنا به نص روایت بلای کرب و بلا
عظیم بود و بلای مدینه اعظم بود

درد پهلو

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد
دل شد ز خون لبالب و این غنچه وا نشد

آن جا از آن زمان که جدا از تنم شده است
یک دم سر من از سر زانو جدا نشد

ماه پیغمبر

باز هم فصل روضه‌ها آمد
بانگ حی علی‌العزا آمد
نام زهرا که بین ما آمد
حال ما بین روضه جا آمد

رخ تو آینه ی صبح

نهان ز من ز چه رو , روی نیلفام کنی ؟
ز چیست روز مرا , تیره ‌تر ز شام کنی ؟

درِ بهشت کنی باز و زود می ‌بندی
چه می ‌شود نگه نیمه را تمام کنی ؟

فاطمیه

 

به مِـهر و عاطفه یِ مادرانه محتاجم
به روضه خوانی و آه شبانه محتاجم

به لطف حضرت حق من به ذکر یاحیدر
به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم

تو فاطمه داری

 

من زنده ام آن وقت تو زار و حزین باشی
تو فاطمه داری , چرا خانه نشین باشی

پهلو شکسته هم به دردت میخورم یعنی…
هرگز نیازی نیست فکرِ آن و این باشی!

جای پنجه روی گل

رو که سیلی می خورد آثار می ماند به جا
جای پنجه روی گل بسیار می ماند به جا

دست سنگینی اگر چرخید روی صورتی
زیر پاها یک خط دوّار می ماند به جا

فاطمیه

تا زنده ام برای شما گریه میکنم
در ماتم و عزای شما گریه میکنم
سرشار از تنفس امید میشوم
وقتی که در هوای شما گریه میکنم

خداحافظی مکن

باطن ترین من,نه,خداحافظی مکن
هرچندظاهرا,نه,خداحافظی مکن

من نیمه ی توام جلویت ایستاده ام
با نیم خویشتن,نه,خداحافظی مکن

دکمه بازگشت به بالا