شعر روضه

الحمدلله

 من و این روضه ها الحمدلله

 من و یاد شما الحمدلله

من و ماه محرم زنده بودن

 بود حُسن عطا الحمدلله

شروع ماتم

سر رسیده انتظار اما شروع ماتم است

هرچه بارانی شوی در ماه این دریا,کم است

خوب و بد فرقی ندارد بهر شاه کربلا

چون خرید این کریم بن الکریمان در هم است

دلواپسی

دلشوره ای افتاده در جانم برادر

غمگینم وسر در گریبانم برادر

حس بدیدارم, عجب دشت عجیبی ست

مبهوت سِحر این بیابانم برادر

کاروان بهشتیان

کاروان بهشتیان آمد

کربلامیهمان نوازی کن

متبرک شدی به عطر حسین

برترین خاک, سرفرازی کن

 

نه دست و پا نزن

نه دست و پا نزن سرت از دست می رود

دار و ندار خواهرت از دست می رود

وقتی که گرگهای گرسنه رسیده اند

دیگر تمام پیکرت از دست می رود

جانم اسیر

جانم اسیر باده ماه محرم است

دل آشنا به جاده ماه محرم است

“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…

یک ذره از اراده ماه محرم است

آن ظهر شوم

آن ظهر شوم خاک وَ افلاک شد یکی

افتادی آسمان و زمین پاک شد یکی

آیه به آیه ی بدنت – خاک زیر پا

این دو به دست مردم بی باک شد یکی

من تو رو دارم

من تو رو دارم دیگه غم ندارم
من تو رو دارم چیزی کم ندارم
به من بگو که چی شده داداشی
دق میکنم اگه پیشم نباشی

روضه ی محرم

دمی بیا و بخوان روضه ی محرم را

تمام آنچه که در دل به پا کند غم را

که تازه؛… تازه شود داغ بی کسی هامان

بخوان که هدیه کنم شور اشک نم نم را

آه از آن لحظه ای که

آه از آن لحظه ای که طوفان شد
کربلا قتله گاه قرآن شد
مرکب بی سوار شاه شهید
راهی خیمه گاه سلطان شد

آنگوشه گودال

آنگوشه گودال خبرهایی هست

لشکرهمگی پی کسی میگردند

یک لحظه تورادیدم و باخودگفتم

این لشکر کوفیان عجب نامردند*

از وطن راهت

از وطن راهت کجا افتاده آواره حسین
کشتی از دریا جدا افتاده آواره حسین

دیدی آخر راست شد دلشوره های خواهرت
راه ما در کربلا افتاده آواره حسین

دکمه بازگشت به بالا