شعر روضه

خدای من

جمع عباداتم فقط تکرار باشد
سویت نمی آیم مگر اجبار باشد
محروم قرب تو شدم گاهی نگاهی
دل مرده گشتم بر دلم زنگار باشد

الهی العفو

من زنده ام اگر چه، ولی زنده نیستم
من بندگی نکرده ام و بنده نیستم

در سایه سار رحمت تو قد کشیده ام
جز با نگاه لطف تو پاینده نیستم

یا رب

پُر شده در سفره‌های پاک، نان شبهه‌ دار
از عبادت، از خدا خالی ست جان شبهه دار

بی گمان دست دعا هم از اجابت خالی است
با نگاه شبهه دار و با زبان شبهه دار

یا رب

گفتم ازین گنهکار، بدتر کسی ندیده
گفتی بیا ازین غم بگذر، کسی ندیده

با پرده پوشی خود، کردی مرا خرابت
بنده نوازی ات را، کمتر کسی ندیده

اهل سحر

درمانده ام و مانده دمی مختصر از من
غیر از تو رفیقی نگرفته خبر از من

اهل سحر و مَرد مناجات نبودم
گر نیمه ی شب آه کشیدم بخر از من

الهی العفو

منم و این شب میقات الهی العفو
تویی و اینهمه حاجات الهی العفو

شب قدر است الهی به رسول‌الله ات
شب عفو است و ملاقات الهی العفو

یا رب

شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت
همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت

گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید
باری از شانه هر عبد پریشان برداشت

الهی العفو

بکش خط به روی گناه گنهکار
نظر کن به روی سیاه گنهکار
به آه پشیمان، به آه گنهکار
به شرمی که دارد نگاه گنهکار

حسین من

مثل سالِ پیش همین روزا بازم
حرف دوریت و دلم وسط کشید
شبیه زندونی رو دیوار بند
هر روزی که ندیدت یه خط کشید

عزیزم حسین

من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدند…تو برمیداری؟!

مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم، حوصله ام را داری؟

شاه غریب

برای غربت شاه غریب سینه زدم
برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم

گریستم همه ی عمر جای یارانش
میان روضه به جای حبیب سینه زدم

خواهر آقای کربلا

بیگانه نیستم ، ولی بی لیاقتم
در نوکری به محضرتان کم سعادتم

کم گفته ام ز غربت و تنهایی شما
من را ببخش خواهر آقای کربلا

دکمه بازگشت به بالا