شعر وروديه محرم

حسین من

عمرم بدون نوکری ات عزتی نداشت
بی اشک روضه روز و شبم لذتی نداشت
ای شرط توبه ی پدر دور از بهشت
بر ما خدا بدون غمت رحمتی نداشت
هرگز سیاه پوش کسی جز تو نیستم
این کم ترین ارادتِ من منتی نداشت
رخت عزات پرچم سیار کوچه هاست
بی رخت عشق نوکری ام قیمتی نداشت
پیراهن سیات مرا رو سپید کرد
چل سال اگر نه زندگی ام برکتی نداشت
غیر از حرم_پناه من_این شهر رو سیاه
مثل جهنم است اگر هیأتی نداشت
تا بیش از این نسوختم از آفتاب هجر
سایه بکش به رویم اگر زحمتی نداشت
در حصر عشق هستم و یک عمر با کسی
جز خاطر حسین دلم صحبتی نداشت
 حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا