دلتنگم و حال دل من نیست مناسب
در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب-
صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد»
با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب
در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب-
صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد»
با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب
سوی تو رو کرده ام تا بنگری بر حال من
خوب میدانم که دلخور هستی از اعمال من
کاش امشب بر گرفتاری من فکری کنی
بد گره خورده به معصیت همه امیال من
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد
یا دعا از سر سجاده به بالا برسد
زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو
کی به آخر نفس این شب یلدا برسد
چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شب طولانی و تسبیح و سجاده چه می چسبد
بهار زود هنگامند ، شب های زمستانی
بگردم در کجا دنبالت ای ماه؟
چه وقت آیم به استقبالت ای ماه؟
هزار و یکصد و اَندی است مانده
جهان در امر اِستهلالت ای ماه
این روزها دیگر کسی یاد شما نیست
دست دعایی محض امداد شما نیست
در خانه ها مان خلوت سجاده ای نیست
دور و بر ما زندگی ساده ای نیست
“درصدر عناوین خبرها خبر توست
ای آنکه نسیم سحری دربدر توست”
وَلله…که با یک نظرت می شوم… آدم
ای آنکه دلم در پی یک دم نظر توست
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی…کم نیست
بیقراریم چون پریشانیم
چون پریشان درد هجرانیم
باز هم جمعه آمد و بی تو
ندبه های فراق میخوانیم
این نالهها غیر از صدا چیزی ندارد
این حرفها جز ادعا چیزی ندارد
حیف است دنبال صدای ما بیایی
در عمق این “آقا بیا” چیزی ندارد
کوبیده ای ای دل به طبل بی خیالی
نه درد هجرانی نه سودای وصالی
هی داد از دوری و هی بیداد از هجر
برخیز جای اینکه بنشینی بنالی
انیس هر نفسم آه انتظار تو نیست
بمیرد این دل غافل که بیقرار تو نیست
خزان بی تو به خود بسکه عادتم داده
نگاه منفعلم در پی بهار تو نیست