دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد
خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد
دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد
خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد
تا به دوش مصطفی تکلیف را ایزد گذاشت
از برای منکرانش ، تا به محشر حد گذاشت
چشمه چشمه از غدیرش رفت نعمت در جهان
رود شد در هر کجای عالم از خود رد گذاشت
لعلی که بُرد نام علی نیست قیمتش
عزت گرفت هر که دمی کرد خدمتش
حاجی شود هر آنکه کند طوف هیئتش
گفتم علی به سجده فتادم ز هیبتش
غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم
مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم
گلدستهام؛ خراب؛ ولی دائمُالاَذان
ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم
دمی که جمله مکاتب غروب خواهد کرد
اذان صبح قیامت علی والله ست
تمام بیرقشان متهم به نابودی است
فقط علیست که تا حشر پرچمش بالاست
هر جا که هست نور خدا ، سایه اش علی است
اقرار کرده کعبه که سرمایه اش علی است
قافِ جهان به روی عمودی امان گرفت
عرشی که آفریده شده ، پایه اش علی است
ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی
در سینه ی امواج حس جذر ومد نیست
موجی که ما را راهی ساحل کند نیست
ما بی نهایت دوستت داریم مولا
قلبی که جای توست جای دیو ودد نیست
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست
بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی
ساقی است گر شراب نداری بیا که هست
خیال خام میجوید تمنای وصالش را
ولی با این همه دل دوست میدارد خیالش را
مشو جویای احوال دل سرمست و حیرانم
کسی که با علی باشد نمیپرسند حالش را
هیچ از آن جمال نتوان گفت
چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت
کیست آن ذات خارج از ادراک؟
پاسخ این سوال نتوان گفت
می دهد کعبه نشانــی قبله ی دیگر علی ست
سجده کن پروردگاری را که مایل بر علی ست
در حیاطِ صحنِ او خورده ست خِضـر آبِ حیات
سُرمه کن خاکِ نجف را چشمه ی کوثر علی ست