شعر مدح حضرت ابالفضل العباس

یا قمرالعشیره(ع)

حوران همه خوشه چین انفاسِ تواند
سرگشته ی سرزمین احساسِ تواند

نیمی ز مَلک غلامِ بینُ الحرمین …
باقیش کنیزِ کفّ العبّاس تواند

مهران ساغری

 

یا ابالفضل(ع)

هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود
هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود

خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم
معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود

تک یل ام البنین

به دوشت می کِشی “بار امانت” را تک و تنها
به دامانت پناه آورده ام یا عروه الوثقی
جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا
“الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها”

زیر علمت

در هیأت دل نقش تو چون روز عیان است
“زیر علمت امن ترین جای جهان است”
در کالبد عاشق ما مهر ابالفضل
مانند نفس لازم و مثل ضربان است

یا قمر العشیره

زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد
همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد

خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد
علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد

پسرِ امّ بنین

پسرِ امّ بنین باشی و دریا نشوی؟
قمرِ هاشمیان باشی و رعنا نشوی؟

مطمئنم که ادب را ادب آموخته ای
می شود محترم و فاتحِ دلها نشوی؟

باب الحوائج

هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج
پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج
رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد
از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج

دریا

این رود این دریاتر از دریا ابالفضل است

این ماه تابان در دل صحرا ابالفضل است

پناه شاه

به عرش و فرش در عالم مه شبانه یکی است

خدا یکی و قمر هم به هر زمانه یکی است

به درب خانه ارباب رفتم و سقا

گشود درب به رویم بیا که خانه یکی است

سوره ی طاها

ای سوره ی طاهایِ دل آرای سه ساله
سردار حرم ماه عموهای سه ساله

ای سرو علی حاصل آرامی هر رود
عطر دَم طاووس حرم مهدی موعود

مه هاشمیان

باز در هیئت ما صحبت ابروی تو بود

حرفهامان همه از چهره ی نیکوی تو بود

نامت آمد به زبان مجلس ما خوشبو شد

عطر این یاس دل افزا همه از بوی تو بود

شعر ولادت حضرت ابالفضل (ع)

تو بهترین درمان هر دردی اباالفضل
تو در ولادت هم ادب کردی اباالفضل

یک روز بعد از روز میلاد حسینت…
دیده گشودی , بس که تو مردی اباالفضل

پوریا باقری

دکمه بازگشت به بالا