گفتم حسین و یا حسینش آمد از جانم
هر یا حسینم داشت خیر ختم قرآنم
تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند
فرش حسینیه ست قالی سلیمانم
گفتم حسین و یا حسینش آمد از جانم
هر یا حسینم داشت خیر ختم قرآنم
تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند
فرش حسینیه ست قالی سلیمانم
سر می شود عمرم میان روضه هایت
انگار در عرشم زمان روضه هایت
مشمول لطف بی کران مادر تو
سینه زن و پیر و جوان روضه هایت
نبر نسیم به نزد غریبه ناله ما را
بگیر از نفس یارمان حواله ما را
شکسته تر شده از قامت هلال دل ما
به نزد ماه ببر سفرهٔ مچاله ما را
نام حسین بردم و عالم صفا گرفت
از خانهی کریم، سلیمان بها گرفت
منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل
خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت
هرکس که در معامله با دوست غم خرید
حتی اگر زیاد خریده ست ، کم خرید
قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم
ما را برای روضه ی خود در عدم خرید
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
آمده جبران کند حر پشیمانت حسین
آخرین جا مانده را فورا بخر جان حسین
عاقبت با این همه گردن کشی و اشتباه
سوی تو برگشته این عبد گریزان حسین
هرجا دلم شد غرق غم یاد تو بودم
هر وقت داغی دیدهام یاد تو بودم
بین صفا و مروه را با روضه رفتم
در سعی خود با هر قدم یاد تو بودم
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم
باز آمدم چون ابر بارانی ببارم
قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من
اشکم نمی آید، گره خورده به کارم
بیچاره ام برای دِلم فِکرِ چاره کن
ارباب جان، به رَعیَّتِ خود یک نظاره کن
من با سَرِ خودَم سَرِ بازار آمدم
اَصلاً بیا و قَبلِ خَرید اِستِخاره کن
دم به دم ذکر ما حسین و حسن
ذکر ارض و سما حسین و حسن
شافع روز حشر و بر عالم
رهبر و مقتدا حسین و حسن
عاشق که باشی وضع من را تازه می فهمی
اینگونه سرگردان شدن را تازه می فهمی
پروانه را از نیمه شب زیرنظر داری
وقتی سحر شد،سوختن را تازه می فهمی