ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را…
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را…
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
مینویسم ایدل و دلدار، ممنونم حسین
اینکه بر سوگ توام بیمار، ممنونم حسین
من غباری بودم و مهر تو دستم را گرفت
پر کشیدم تا حریم یار ، ممنونم حسین
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه
ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه
با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم
با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه
مانند مویت شد پریشان روزگارم
نامت دلیلِ گریه ی بی اختیارم
مثل جوان از دست داده، وقتِ گریه
تا هفت خانه میرود داد و هوارم
حالا که زائر نیستم؛ بگذار
در روضهها دور و برت باشم
دستِ مرا هم بند کن جایی
بگذار، من هم نوکرت باشم
قرار شدکه مجال سخن نداشته باشی
قرارشدکه سری دربدن نداشته باشی
تَقاصِ چوب و لَبَت را طَلب کن ازعُشّاق
درست نیست “اویس قَرن” نداشته باشی
در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده ی بر روی تربت را نگیر از ما
هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این بار لطفی کن ، وَ نعمت را نگیر از ما
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت
هیئت حریم توست ، وَ ما زائر توییم
خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت
ای آنکه نامت موجب شیدایی جبریل شد
شبنم زداغت رفته رفته جان گرفت و نیل شد
اندازه ی عرش خدا،رفعت گرفت این خانه ها
روی زمین وقتی برایت روضه ای تشکیل شد
باید برسانیم به عالم خبری را
با شور و شهامت خبرِ معتبری را
اعجاز مسیحایی اَنفاس تو کافیست
تا دور کند از سرِ ما، هر خطری را
عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم
چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم
بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین
زمانه ریزه خوار بی نظیر حسین
ز بند غم ز هیاهوی غصه آزاد است
کسی که مرغ دلش شد فقط اسیر حسین