علیرضا وفایی (خیال)

ما نان خور توأیم

در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است
مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است

ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم
این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است

سلام بر رمضان

سلام بر رمضان و به نغمه های دعایش
به لحظه های مناجات و شور و حال و نوایش

سلام من به سحرهای گریه دار غریبش
دلم گرفته دوباره دلم گرفته برایش

دلبر حسین

کنیزهای تو هستند هاجر و راحیل
غلام حلقه به گوش شماست میکاییل
به افتخار تو خواهد دمید اسرافیل
عروسک دم دستت هزار جبراییل

علی جان

علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها
علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها

بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش
به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها

یا ولی الله

پس کجایند اهل ماه رجب؟
روزه داران جبهه ی تقوا
چاکران قبیله ی ایمان
سینه چاکان مخلص مولا

واویلا

شبیه عاشقِ مجنون که یار میخواهد
دلم دو خط غزل گریه دار میخواهد

برای تیشه نمی رفت بیستون ، فرهاد
که گاه سینه ی سنگین ، هوار میخواهد

علی جانم

بازارت ای همیشه به رونق… کساد نیست
دست پر اند مردم و حرف از « نداد » نیست

حتی کسی که با همه ی دین مخالف است
سوگند میخورم به تو بی اعتماد نیست

یا فاطمه المعصومه

بانوان اهل قم با احترام
حلقه دور محمل بانو زدند
تا نلرزد قلب خاتون حجاز
مردها در محضرش زانو زدند

نازپرورده ی زینب

تو برای همه ی مردم دنیا هستی
تو حسین همه ای انقدر آقا هستی

همه ی خلق اگر پشت به من کرد ، کند
جای مردم چقدر فکر غم ما هستی

سالار زینب

این چه وضعی ست که در این سر و صورت باشد
این سر سوخته مملو جراحت باشد

روضه ی صورت تو دامنه اش بس باز است
راهب دیر پی ذکر مصیبت باشد

عزیزم حسین

چون از ازل شده ام سخت مبتلای حسین
من آن خدای پرستم ، که شد خدای حسین

علی الصباح قیامت نمیکنم قد راست
اگر که سر بگذرام به خاک پای حسین

حسین جان

این سلام بار آخره منه
غصه خوردن واسه دختره منه
چش به راهتم که از راه برسی
روی میخ دروازه سره منه

دکمه بازگشت به بالا